دوستان عزیز سلام:
بعد ازصحبت تیلفونی با یکی از دوستان در وطن عزیز؛ با عالمی از مأیوسیت این غزل را گفتم.
غزل
اینــــروز ها سخـــن ز ره داد میکنند
شهری خراب و خانه ای آباد میکنند
بیچاره را به بنـــد و سر دار میبرند
شیطان و فتنه را همــــه آزاد میکنند
شیخ و فقیه و قاضی و مفتی به نام دین
صد حیله بهـــر مرگ تو بنیاد میکنند
هــر چنـد سفله زاده و بیمایه و خر اند
امـا هــــزار فـخـــر به اجــــداد میکنند
غم آوران به شادی ما زخمــه میزنند
خود را به درد و زجۀ ما شاد میکنند
شاگـــرد بی مثال ابوجهل بوده اند
اکــت خـــرد و دانش استاد میکنند
نعمت الله ترکانی
25 می 2010