•  این هم یک غزل عاشقانه برای مشتاقان چشم یار
      

    غزل 

    تا با  خیـال چشم   تو  مـن  همسفــر  شدم

    دنیـــای  از  دریــغ  و  نــگاه  و  نظــــر شدم 

    هــر گاه  ســلام دادی  و لبخــنده  ای  زدی

    از   روز  قبـــل عاشق و  شوریده  تــر  شدم 

    در لحظـــه های  مشــکل  دلدادگی  همــه

    باری  به  حستجوی  تو با صد  خطـــر شدم

    یک بوسه دادی و همه عمرم پر از صفا ست

    زآن پس به لطف روی تو شیر و شکر شدم

    ***


    گفتــی منم  کجا… و کجـا جــایگاه  توست!

    با  ایــن بیـــان سخــت تو، من در بدر شدم

    جهانمهر هروی

     21 سپتمبر 2008

    نوشته شده توسط admin در ساعت 9:38 am

  • 

    بدون پاسخ

    WP_Modern_Notepad
    • سائس گفت :

      سلام استاد گرامی و بزگوارم!
      غزل زیبا و خوش قریحه ی شما را به خوانش گرفتم، همانطور که شیوه ی بیان تان عالی است ف محتوای ان را هم بسیار عالی و ارزشمند انتخاب کرده اید، اما یکی دو مورد به اثر تایپ سریع دچار اشتباه گردیده است که ذیلاً نگاشته میشود:
      1- در مصراع دومِ بیت اول چون واژه ی دنیا درینجا مجهول آمده است، یعنی یک دنیا، پس فکر میکنم که „ی“ بعد از „دنیا“ باید دو تا باشد؛ بدین شکل: „دنیایی“.
      2- در مصراع دوم بیت دوم ، متیقن هستم که واژه ی „شوریده“ را که اکنون „شورید“ نوشته شده است، خود به اصلاح آن می پردازید.
      به هر حال دوست عزیز و استاد گرامی از اینکه گستاخی نمودم و در اشعار زیبای تان به گفته استاد ظریفی، انگولک کردم، معذرت میخواهم، اما چکنم که گفته اند: دوست آن باشد که گیرد دست دوست. باز هم شما بدون شک خود صاحب اختیار هستید و میتوانید که نظر این حقیر را بدون کدام افسرده گی حذف و از صفحه وبلاگ تان محو و نابودش کنید. البته حدیث عشق نیز با شعر تازه یی منتظر حضور پرمهرتان میباشد.
      خداوند یار و مددگار تان.

    • عزیز علیزاده گفت :

      آقای حروی درود برشما!
      خیلی زیبا و شوا نوشته اید.
      یک بوسه دادی و همه عمرم پر از صفا ست

      زآن پس به لطف روی تو شیر و شکر شدم

      پر شکر باشید همیشه

      باحرمت

    • زریر گفت :

      سلام براستاد ارجمند و گرامی ام

      رفتی سراغ دوست نام زریر نگاشتی
      چون غنچه شگفته وچون گلاب تر شدم
      ای دوست من از صفا ومهر محبتت
      اندر خذف خویش پر از دُر وگهر شدم

      جای دیدم که در پیام یک دوست اسم حقیر را نگاشته بودید.مرا نهایت زیبا آمد وباعث ایجاد این دو مصرع فوق گردید.

      زیبائی در کلام شماست که ازآن طراوت وتازگی میبارد وما را هم سرشوق آورده گاهی لنگ لنگان دنباله روی میکنیم. شما همیشه سرحال باشید که بهترین نمونه والگوی صداقت وطندوستی بما هستید.
      موفق وسرفراز باشید استاد نازنین

    • سائس گفت :

      سلام بر استاد گرامی و بزگوار!
      در مورد „ی“ نسبتی شما درست می فرمائید و حقیقتاً اصول نوشتاری پیرامون „ی“ نسبتی هم همچو هدایت می دهد، اما درین جا تا جائیکه حقیر متوجه شده است، بعد از „ی“ نسبتی باید „ی“ مجهول اضافه شود ، چون واژه ی „دنیای“ اگر پیوسته با واژه ی „دریغ“ می آمد، انگاه درست می نمود، چون بر همه واضح می شد که „دنیای دریغ“ مفهومی را افاده می کند، و اگر بگوئیم که „دنیای از دریغ“ باید درینجا بر علاوه از „ی“ نسبتی یک „ی“ مجهول نیز اضافه کرد ؛ یعنی: „دنیایی از دریغ“ بدین معنا که „یک دنیا“ از دیغ و … اما معلوم نیست که این دنیای مد نظر ؛ چقدر کوچک و یا بزرگ است، چقدر فراز و نشیب دارد و آیا دنیایی که ما در ان هستیم منظور است و یا دنیای دیگری.
      به هر حال استاد بزرگوار ، بی نهایت معذرت میخواهم از اینکه باعث درد سر شما شدم، اما نظر به فرموده ی جناب عالی اصول نوشتاری ادبیات تمام زبان ها به خ صوص زبان دری – پارسی همه ساله دستخوش تغییرات بیشمار میگردد که همین مسئله نیز درین اواخر ثبت ادبیات گردیده است.
      باز هم از جناب عالی معذرت خواسته ، برای تان موفقیت و کامگاری دارین را از خداوند بی نیاز استدعا دارم و امیدوارم که ازین حقیر دلگیر نشده باشید.

    • کاکه تیغون گفت :

      سلام
      این مطلع سخت زیبا افتاده، از همین جنس ها بسرایید که ما مردم را کیف ها دست دهد و دلخوشی ها پدید آورد.
      سرشار و سرزنده سرحال بمانید.

    نظر خود را بگویید :

    لطفا" توجه کنید : بخش مدیریت نظرات فعال است و نظر شما بعد از بررسی توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.

پیوندها