غزل
به ساحــل رنج موج خــسته را تا چــند میـگویی
نداند ماسه از تاب و تب این بحــر یک مـــویی
صدف عمری به رنج عشق میسازد به این دریا
گهــررا تربیـــت هـــرگز نمیاید ز یک جـــویی
دل شــــیدا به وصل یار میسازد غمـــش را گُم
کجا دل میــــبرد تصویر و یا تعریف مهــرویی
بخواب ات یک نیت کن وعــدۀ دیدار را یعقوب
که تا از جامۀ یـوسـف بیاید ســـوی تو بویی
کشش هــای دل عشاق دایـــم یک ثمـــــر دارد
نـــگاه دزدکی و یا اشـــارت هــای ابـــرویی
تو با خواب خیال خود مــرا دیوانه ای پنــــدار
رهـــایم کُــــن به دست نا روایی رنج انبوهی
به مُلک مُستمــندان آنکه خـواهد کــــرد تقدیرم
بدان ای شاه خــوبان سرور و سردار من تویی
جهانمهر هروی
10.07.2008
Juli 10th, 2008 at 11:52 pm
سلام ودرود برجهانمهر هروی.
شعر زیبایت راخواندم. به دل نشست. اگر یک اشاره کوچک را هم بپذیرید که از نظر قافیه با این بیت نتوانستم کنار بیایم.
تو با خواب خیال خود مــرا دیوانه ای پنــــدار
رهـــایم کُــــن به دست نا روایی رنج انبوهی
بااحترام
Juli 10th, 2008 at 11:57 pm
استاد گرامی آقای هروی محترم سلام: غزل زیبای تان را خواندم ومثل همیشه دلنشین بود. از نظر من شعر یعنی احساس ، احساس را نمیتوان به زنجیر وزن و قافیه کشید ، گرچه دوستانی هستند که سخت دل در گرو وزن و قافیه داده اند و بیشتر از وزن ، قافیه و موسیقی شعر لذت میبرند تا محتوی شعر. سروده های تانرا دوست دارم ، زیرا آکنده از احساس است و شعر یعنی احساس. پاینده باشید. با ارادت آرزو
Juli 11th, 2008 at 3:52 am
سلام استاد عزیز.یاد آن بیت مولانا افتادم
هیچ آدابی و ترتیبی مجوی
هرچه می خواهد …………
واقعا چه اهمیتی دارد شعر داری وزن باشد .شعر برای دل گفته می شود ودلنشینی ان کافی ست که اشعار شما ان را دارد.تا سلامی دیگر
Juli 11th, 2008 at 8:44 am
سلام!
امید وارم شما صحت باشید هیروی عزیز که استادانه در نقد ها و هم چنان محبت ها ما ودوستان را یار ومدد گار بوده وهستید.
سرود زیبای شما از وزن عروضی که خود قواعد را در تبصره به تشریح گرفته اید از نظر من موزون وبر همان قواعد بدیع وبیان است که مفاعیل هارا بر وزن ضربا ضربو صرف ونحو مشرح به تفصیل بیان میدارد.
این مصراع:کجا دل میــــبرد تصویر و یا تعریف مهــروی
با ور کنید که بار ها غیابا تعریف های از زیبایی ها ویا دیدن تصاویری نا دیده هنوز اصل را، بدنیای محبت وعشقم کشانده که حواس را بر آن پیوندیست مانند صحنه های خیالی فلم های بالیود.
ودر مقطع این بیت زیبا:بدان ای شاه خــوبان سرور و سردار من تویی
هر چند با گذاشتن ستاره از غزلش مجزا کرده اید ردیف وقا فیه را بدست بی وزنی سپرده است. خر سند میشوم چون همیشه با نقد گونه های شما نوشته هایم را به اصلاح بگیرم که شما را توانمند یافته ام. حضرت ظریفی
Juli 11th, 2008 at 11:00 am
صمیمی بود..
و زیبا.
Juli 11th, 2008 at 11:24 am
سلام وزن خیلی مشکل را کار کردی اما خوب وموفق کار کدی موفق باشی
Juli 11th, 2008 at 11:27 am
سلام دوست گرامی
شمع مشعل با(آغاز دوره تازه کوچی ها) روشن شده است .
Juli 11th, 2008 at 5:06 pm
شعر شما را دوست دارم چون
گویش افغانی برایم جالب است
موفق باشید
Juli 11th, 2008 at 5:37 pm
استاد ارجمند سلام!
ولی همان آقایانیکه چنین استنباد میکنند از خود چه دارند تا بر ما وشما عرضه نمایند؟ این درست است که ما انتقاد پذیر هستیم ولی بروید بسوی شعر جدید آنجا ببینید که کدام وزن و قافیه رعایت شده؟
سروده های تان همیشه زیباست هیچ تشویشی بدل راه ندهید و درهیچ جای هم توقف نکنید ! یادم از مولانای بزرگ آمد :
هیچ آدابی و ترتیبـــی مجـــوی
هرچه میخواهد دل تنگت بگوی
شاعر هستید و شاعر بمانید!.زریر
Juli 11th, 2008 at 6:25 pm
سلام
یادم است که نظری داده بودم اما چرا نیستش را نمی دانم !!!
به هر حال امید دارم اشتباه من باشد
به روزم
Juli 11th, 2008 at 6:44 pm
ظریفی عزیز: تشکر از مجبت شما. من خیال میکردم. صدف باید از بحر ممنون باشد ولی شما که میفرمایید موضوع ممنونیت نیست و طبیعت کارش را انجام میدهد من هم موافقم و ستاره را حذف میکنم. ممنون.
Juli 11th, 2008 at 7:19 pm
من بالاخره نوشتن رو شروع کردم
در تنهایی خودم
به امید اینکه دوستان جدید پیدا کنم
Juli 12th, 2008 at 7:55 am
باسلام وارادت فراوان!!!!
شعر زیبایت راخواندم وواقعا لذت بردم
همیشه با فامیل محترم لحظات مملو ازسعادت داشته باشید
دوست شما محمودقادری
Juli 12th, 2008 at 10:15 pm
سلام
خیلی قشنگ بود
عالی!!!
به روزم:
چشم بر جاده ی بی رهگذری می دوزم
از تب عشق تو هر دم به درون می سوزم
به خدا، از تو چه پنهان، ز غم فرقت تو
نه شبي دارم و تنها چو قمر بي روزم
سبز باشید
Juli 13th, 2008 at 6:54 am
سلام براستادعزیزهروی صاحب
درودبه این شعرمحشری
خیلی به دلم نشست
آفریده گارغزل باشید
سلامت
وبرقرارباشید
درود
Juli 13th, 2008 at 12:50 pm
قربان لطف شما استادعزیز
شماذره نوازی میکنید
هرواژه مااستقبال ازنوشتارشمایان است
که به نحوی الهام میبخشند
شماسرمایه ی معنوی وتاج گرانبهای هستین که
سزواربرتارک افتخارات ماحک شده اید
قربان شما
برقرارباشید
ای صلح ……..
بیایید
درود
Juli 13th, 2008 at 12:57 pm
سلام بر شما
باور با „یاسای ویران گر “ به روز و منتظر حضور گرم شما است
بدرود
Juli 13th, 2008 at 1:03 pm
سلام بر استاد گرامی
باور با „یاسای ویران گر “ به روز و منتظر حضور گرم شما است
بدرود