• پائیز


    میان پنجره دیگر

    درخت زرد شده

    وآسمان ز تماشای هرچه سوخته است

    به زیر پردۀ  سرد غبار پنهان است…

    پرنده مضطرب است

    که برگ با بالش نریزد از شاخی

    مسافری ز دیار غریب آمده است

    ودر تکاپوی یک دوست

    سخت سرگردان

    دلی پر از اندوه

    بهار گمشده را

    میان کوچۀ بن بست سراغ میگیرد

    ولی کسی هرگز

    دیگر نشانی آنرا

    و یا خاطرۀ

    از آن نمیگوید

    نعمت الله ترکانی

    اول نومبر 2010

    Posted by admin @ 5:13 pm

  • 16 Responses

    • درود بر شما
      پاییز چه بخواهیم و نخواهیم می اید پس بهتر است که زردی و ریزش برگها را زیبا ببینیم و اط طبیعت لذت ببریم
      مهرگان نزدیک است چنانکه میدانیم فریدون در مهرگان بود که بر ضحاک پیروز شد به همین مناسبت مقاله ای به نام «پیروزی فریدون بر ضحاک به روایت شاهنامه» در تارنگام منتشر کرده ام.

    • سلام استادعزیز
      مدتی بود خدمت نرسیده بودم مطلب جدیدتان زیبا و دلنشین است
      به کلبه ی مسافر دعوتید
      ………..
      خداکنه یه روزی

      دلها همه صاف بشه

      پر از تمنا بشه

      خط های جغرافیا

      همش بشه ناپیدا

      ارادتمند
      رضا

    • سلام استاد عزیز و بزرگوار!
      بلی بازهم پائیزی دیگری را شاهد هستیم….این بهار ها و پائیز ها چقدر خواهد آمدند و رفتند ولی آن نوبهار فصل وطن من وتو دیگر کی فرا خواهد رسید؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      پائیزی اثر گذاری بود
      من نیز منتظر حضور با صفایتان هستم

      رواق منظر چشم من آشیانه ی تست
      کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی تست

      شاد و سرفراز باشید

    • دروود ،
      دیر آمدم ببخشید ولی وقتی آمدم در قشنگی حس زیبای پاییزی اینجا گم شدم . گرچه پر از غمگنانه ترین آواست ولی آنچه شکفته زیبایست .دریافت حسی که دلپیج رنگ تنهایی هاست.

    • سلام
      گوته شاعر آلمانی چه زیبا گفت:هيچ شعری شاعر ندارد، هر خواننده ی شعری شاعر آن لحظه ای شعر است.

      از خواندن غزلهای شما لذت بردم،خصوصاً غزلهایی که با عنوان „نعمت الله ترکانی“ بود.

    • سلام
      دوست عزیز، با اجازه شما پست بعدی وبلاگم را به گلچینی از اشعار و زندگینامه شما اختصاص خواهم داد.

      با کمال افتخار شما را لینک نمودم.(در قسمت ادامه پیوندها)

    • سلام به دوست عزیزم استادم .احوالتون خبه
      من که چند بار شعرتون رو خوندم یه کمی هم ازش حفظم شد
      و همینطور مطلب قبلیتون
      مواظب خودتون باشید.
      با توام
      ای لنگر تسکین !
      ای تکانهای دل !
      ای آرامش ساحل !
      با توام
      ای نور !
      ای منشور !
      ای تمام طیفهای آفتابی !
      ای کبود ِ ارغوانی !
      ای بنفشابی !
      با توام ای شور ، ای دلشوره ی شیرین !
      با توام
      ای شادی غمگین !
      با توام
      ای غم !
      غم مبهم !
      ای نمی دانم !
      هر چه هستی باش !
      اما کاش…
      نه ، جز اینم آرزویی نیست :
      هر چه هستی باش !
      اما باش!

    • سلام استاد!
      مرا ببخش که دیتر خدمت رسیدم. راستش در این اواخر مصروفیت های روزگار سخت به دامم انداخته و کمتر مجال دسترسی به بلاگفا و دوستان را پیدا میکنم.
      به هر حال „پاییز“ را زیبا سروده ای و مثل همیشه سرشار از احساس و عاطفه. بلی پائیز اگر همانقدر زیباست به همان اندازه سنگدل و بی رحم است که بلبل را از گل و عاشق را از معشوق و یار را از یاور جدا می سازد…
      الهی خزان عمر من امد، بهاری کن خزانم را

      شاد باشید و حنجره ی قلم تان رساتر از گذشته باد!

    • سلام بر استاد بزرگوار
      اشعار و زندگینامه شما را در وبلاگ جملات حکیمانه خواندم.
      بسیار دلنشین بود.
      این روزها سخن ز ره داد میکنند
      شهـری خراب و خانه ای آباد میکنند
      بیچاره را به بند و سر دار میبـرند
      شیطان و فتنه را همه آزاد میکنند
      شیخ و فقیه و قاضی و مفتی به نام دین
      صـد حیله بهـر مرگ تو بنیاد میکنند…
      به نظر من در آینده ای نزدیک در سایتها و وبلاگهای ایرانی شعرای شما را بیشتر خواهیم دید.

    • مدتهاست برای شما بی واسطه سلامی نداشته ام، ترکانی بزرگوار. هرچند بارها آمده ام و بی آنکه تک تکی کرده باشم، بر خوان هر رنگ، ساده و بی تکلف دل داشته های تان نشسته ام، خورده ام، پرسه زده ام و کیف کرده ام… این بار آمدم و تا از ته دل دست تان را نفشارم، بر نمی گردم. پاییز برای من، دنیایی از زیبایی و پیام را با خود می آورد. مهرگان برای من همیشه قلب تپنده ی است برای فرقت ها و احساس دلتنگی. من همیشه خواسته ام با چنیین دغدغه ها، روزگار بگذرانم. امیدوارم این احساس نامکمل پیرامون خودم را پیش از رسیدن به پنچره ای افراط، بال و پر بشکنم و همیشه در حصار دل خودم نگهدارم…آرزومندم شما همیشه بهار باشید و دقیقه های تان فروردینی… با مهر،

    • جناب ترکانی گرامی، دست لطف تان هیچگاهی از سر ما دور مباد. ما همیشه با یاران، یاور می مانیم. شما برای ما خورشیدید و انرژی زا. با صمیمیت و مهر.

    • سلام استاد عزيز خوب هستين؟
      بسيار سروده زيبا و دلنشين بود لذت بردم از خوادندنش.
      به روز هستم خوش ميشم از حضور تان.

    • سلام دوست عزیزم
      خوب هستی شما؟ببخش اگر دیر بهتون سر می زنم یه کمی اوضاع کار و درسم رو به راه بشه بیشتر منو خواهید دید.راستی با پوزش و تاخیر ولی تولدتون مبارک بتشه ایشاله صد ساله که نه هزار ساله بشید و یه روزی به ایران بیایید و از نزدیک بتونم روی ماهتون رو ببینم و زیارتتون کنم.
      تولدتون مبارک و از طرف من همراه با یک دسته گل سرخ و یک بوسه نثارتون می کنم از راه دور.

    • ممنونم استاد بزرگوار که تشریف آوردید

      راستش علارغم گرفتاری های که خودم را از خودم گرفته، تصمیم گرفتم به دم این دنیای فرهنگی ام نیز گیر بدم، امید با کمک شما دوستان و استادان، به آنچه میخواهم فایق آیم

    Schreibe einen Kommentar

    Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

پیوندها