• ناکجا آباد

    چـرا بر پاورق های دلـم یاداشت مینویسی  جـدایی را

    قلم  هــرگز نمیداند حصول واژه های خـود نمـایی را

    اگر پرواز تو در اوج خود بینی غرورحسن  میجـوید

    کدامین بهــانه میسازی  روند  روز هـــای آشنایی را

    نمیدانم چه کس آموخت این نامهربانی در سخنهایت

    که  میگـــویی  حدیت مجـــمل آینده های بیـوفایی را

    بگــو آخـر مـرا تا نا کجا آباد با خود میکشی تاکـی؟

    خیالم میگشایی درسرانجامم شروع یک دو راهی را

    بیا فــرعون یک روزی بکـش دستی به رخـــسارم

    مکرر کن ترحم را، نوازش را و الطاف  خدایی را

    ۸ اپریل ۲۰۰۸

    نوشته شده توسط admin در ساعت 8:50 pm

  • 

    بدون پاسخ

    WP_Modern_Notepad
    • م ساغر گفت :

      به به استاد این چی قیامتی بود که سلام را فراموش من کرد !
      نظر تان درج شده اما چیزی ننوشته اید یا درج نشده است . فقط اسم مبارک تان . شعر تان واقعا لبخندی روی باغ دلم کاشت و کم کم مرا از قحطی زده گی های شعر رهانید . استاد چی وقت این اشعار خوب را مینویسید که ما نمی توانیم….باورم اگر نکنید شعر تان بهترین بر هانی است برای ادعا یم که خیلی زیبا نوشته اید . ممنون تان
      دعا گوی شما
      مژگان
      مکرر کن ترحم را، نوازش را و الطاف خدایی را

    • ن-ن گفت :

      سلام استاد گرامی !
      از اینکه جهانی لطف نموده به ویبلاک من سر زده و نظر نیک تان را نوشتید یک دنیا ممنون. باور کنید که در دلم احساس افتخار نمودمکه نظر شما را خواندم . از اینکه نوشته بودید نوشته هایم به اساسات داستان برابر است دیگر هم مرا در تصمیمی که برای چاپ داستانهایم از دیروز به اینطرف گرفته بودم استوار تر ساخت.
      از حضور گرامی شما التماس دعا دارم. باز هم ممنون از جناب شما بزرگوار! اما نمی دانم چطور آدرس بنده را پیدا کرده اید.
      یک التماس دیگر اینکه هرگاه در نوشته هایم مشکلی دیدید حتما لطف نموده برایم بنویسید تا بعد از چاپ مشکلی نداشته باشم.
      تشکر
      دختر تان نیلاب نصیری

    • نیلاب نصیری گفت :

      سلام مجدد استاد جان !
      اشعار زیبایی شما را خواندم و لذت بردم. من عاشق اشعار زیبا استم .و یک موضوع دیگر را میخواستم بنویسم. اینست که آدرس بلاگفای را برایتان مینویسم که اشعار http://www.tareq.blogfa.com/عارفانه دارد. او برادرم است و از نظر شما شاد خواهد شد. و دیگر اینکه من اعتراضی ندارم از اینکه شما داستانهایم را در آدرسی که فرستاده بودید. بنشر برسانید. باز هم ممنون

    • سید محمد امین عالمی گفت :

      سلام آقای هروی
      امیدوارم شاد شاد شاد ودور از دغدغه های موریانه گون لحظاتی سر شار از شادمانی راسپری کنید
      در ضمن اگر من را هم به پیوندهای تان علاوه کنید ممنون می شوم و ای هم آدرسwww.bawar.blogfa.com

    • شیده مبتکر گفت :

      سلام حضرت شاعر!
      به به چه شعری بود گورا و شیرین.
      چقدر زود به روز شدید از این بعد خواهشا خبر کنید خوشحال میشوم.

    • زکریا گفت :

      سلام وپوزش ازتاخیر.

      سال نوتان مبارک. آرزو می کنم سال نو سالی سرشارازامیدو ایمان باشد برای تان.

      با پنج بخش ازسفرنامه ی مزارشریف به روزم ومنتظرقدوم حضرت عالی.

    • زینت گفت :

      جناب هروي سلام و محبت نثارتان /اين غزل واقعا زيبا است / برادر گرامي ام مهربانيهاي شما سرحد ندارد. در حقيقت نوشتن براي من بيشتر از آنكه پلي باشد بين خودم و خواننده ، پلي ايست ميان خودم ، عواطفم و دنياي كوچك دروني و ذهني ام ، من به كمك اين معجزه كه زندگي ام را محسور كرده به دنبال چيزيهاي در خودم هستم كه فقط با نوشتن مي توانم كشف اش كنم. داستانهاي من سالهاست ميان دفتر انجماد خاك ميخورد گاه گاهي يكي را تايپ ميكنم آنهم به تنبلي هاي زياد. / نظر نيك شما و دوستان گرانقدر مثل شما روشنگر راهم خواهد بود / سپاس براي حضور سبز تان در نامه ها / زينت

    • جهانمهر هروی گفت :

      دوست گرامی ذکریا جان سلام و محبت: دیر وقت است که میخواهم با شما تماس بر قرار کنم ولی فکرمیکنم آدرس ویبلاک تان درست نیست و با همین آدرس ویلاگ تان ظاهر نمیشود. سخت منتظرم که آدرس شما درست شود ومن به شما عزیز پیام بگذارم. موفث باشید

    • ظریفی گفت :

      به ادامه:
      ن مفهوم غرضم این بود که روابط فی بین شما و شفیعی تا سر حد محکم ترین استواریهای ادبی وراز رمز دوستی ها بر قرار گردد وبیشتر شودکه بین من و شفیعی هست.تا هر سه باهم یکجا باشیم.
      در مورد جناب شما که دوست خوب من هستید هیج گاه من پاینت منفی را یافت نکرده ام واگر میکردم که چنین وقت ویا روزی را باور ندارم مستقیم با خود شما طرح مینمودم.
      صرف بخاطر بر قراری ار تباط دوستانه بود همین وبس.
      به این نوشنه پیچیدم و غزل خوب شما که می خواتم چیزی بنویسم در ذهنم گدوله شد .باشد به وقت دیگر دوست دار شما حضرت ظریفی

      دوست شما

    • میران گفت :

      سلام ودرود بر جناب جهانمهر هروی.
      شما پر از لطف ومحبت وصفا هستید. همیشه شاد وسلامت غزل سرا بمانید.

    • فاطمه گفت :

      سلام وعرض ادب دارم خدمت پدر ومادر نهایت خوبم وهمه اعضای فامیل محترم تان ارزو دارم که همه شما خوبان در کنارهم خوب وخوش باشید .پدر جان ببخشید دبر دیر برایتان مینویسم ولی یادی تان همیشه بر دلم است .
      سجاد م هم خیلی سلام میرساند
      دوستی تان داریم پدر خوب

    • فاطمه گفت :

    • حسین گفت :

      سلام استاد هروي عزيز.به ناکجا آباد هم اگر رفتيد نوازش و الطاف خدايي بدرقه ي راهتان.بسيار زيبا و روان بود.موفق تر باشيد

    • هجویری گفت :

      با درود وسلام برشما.
      طنز سرا از حضور شما میزبانی میکند.

    • رضا گفت :

      سلام دوست عزیز
      وبلاگ خوبی دارین موفق باشین
      من نظر شما را در وبلاگ بچه آزره خواندم
      چرا شما مطلب و پستی با موضوع تهاجم مجدد کوچیها به بهسود نمی دهید
      باید بسیج عمومی شد در این باره تا حداقل جامعه جهانی از فجایع آنها آگاه شوند
      موفق باشید

    • آرزو گفت :

      استاد گرامی سلام: شعرهای تان روحنوازند، پاینده باشید.
      با احترام آرزو

    • تنها گفت :

      ای که می گویی مرا این ره رۀ تحصیل نیست
      با تو تعریف تسلسل واضح و تکمیل نیست
      عاشق حق بی غم از عشق مجازی کردنم
      ذوق مردان خدا اندیشۀ تمثیل نیست
      وقتی دل توفیق اعلی یافت اولی میشود
      با صمد دل بستگان را منزل تنزیل نیست
      سعی نابینا ندارد سود غیر عاجزی
      دیده وا کن مکتب من جای قال و قیل نیست
      چشم استقبال دارم گر جهان مهری کنی
      جوش طبع نازکم بر فطرت تحمیل نیست
      غیرت یکتا پرستی شور دارد در دلم
      کز سر تنها و الله با خبر جبرئیل نیست

    نظر خود را بگویید :

    لطفا" توجه کنید : بخش مدیریت نظرات فعال است و نظر شما بعد از بررسی توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.

پیوندها