آدم
خدا سرشته ز آب و گلی مرا یکـــــروز
که تا به فتنه و شیطان شوم شبی پیروز
سلاح من نه بود دین، قوم و یا وطنی
منم آدم دیروز و نطفـــــــۀ امـــــروز
دلها
عـــزیزم کار دنیا رنگ رنگ است
گهی زشت و گهی خیلی قشنگ است
بیا در مــــُلک دلهـــــــــا گُل بکاریم
که خیلی بهتر از خاک است و سنگ است
بهشت
می خوردن ما نیست برای مستی
یا فکر نمودن از برای پستی
ای شیخ بهشت جای میخواران است
هر چند که درب آن برویم بستی
دل
دل جای امید و آرزو های من است
چنگ من و دلربا و هم نای منست
خاک من اگر به دجله ریزند بدان
در کعبه و در مدینه ماوای منست
غم زمانه
هر جای که خواهی دل خود را بفروش
اما به غم زمانه نگشایی آغوش
درباب دمی که عمر بی دغدغه است
با کافرو با دهری و ذندیق بجوش
اتن
اندازم اگر به نام نامی ای وطن
بر کُشتن خلق خویش مستانه اتن
یارب تو مرا بخاک یکسان گردان
تا قبر کثافتی نبیـــند چون من
عمر کم
ای دوست که عقلت با خسان در جنگ است
هــر ناکس دنیا به دلت چون سنگ است
یشنو سخـــــــــــــن پر از گل معنی را
عمر کم از؛ مــــردمان بیفــــــرهنگ است
بدی
سلام استاد عزيز و ارجمند …
تشكر از حضور پر لطف شما باعث خشنودي من شد و از گفته هاي شما
حتماٌ پند ميگيرم .
بسيار زيبا بود هر كدام هزار راز و گفته نيك داشت هميشه پايدار باشيد و سلامت.
سلام
زیبا بود دوست من
لطفاً لینک منو به آدرس جدیدم http://www.taranegi.ir تغییر بدید
در اولین فرصت با افتخار لینک خواهید شد
با یه ترانه جدید در وب سایت جدیدم به روزم و منتظر نقد و نظرات شما دوست عزیز
قصه ی باریدن ، خاکو آب پاشیدن
کوچه هارو از نو ، از نو نقاشیدن
راه ِ تو آینده س هی به فردا میری
تو یه روزی حتماً فردا رو میگیری
در مورد وب سایت هم اگه نظری دارید خوشحال میشم که بیان کنید
دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند.
سلام
موفق باشيد
به روزم…
درود استاد مهربانم !
پرشور بود …
==
چه بگویم وقتی (((((بهترین ها))))) را گفته اند؟
المص
اظهارنامه ی سرگشاده
از ولی نعمت شماره 2090259930
به خدمتگزار شماره یک
سلام استاد ! خوب هستید ؟ به به ، عالی و زیبا ، مثل همه اشعار تان ، کیف کردم و لذت بردم خدا شما را سلامت داشته باشد. موفق باشید.
سلام دوست عزیز. از نوشته ها و سروده های تان مستفید گردیدم
نوشتار و تحلیل با اهمیت را که از سروده ی مانده گار شریف سعیدی نموده اید جالب و پر جاذبه است همیشه زنده و سلامت باشید.
اندازم اگر به نام نامی ای وطن
بر کُشتن خلق خویش مستانه اتن
یارب تو مرا بخاک یکسان گردان
تا قبر کثافتی نبیـــند چون من
———-
تکرار حرف قشنگی است ؛ گاهی !!!
تا هست نمادِ آدمی ریش و اتن
یاهمچو وطن فروش دیگر به چپن
بیزارم از هرچه نام مهین دارد
بهتر بُود آنکه دور باشم ز وطن …/ن.پ/
——————
درود برشما !!
سلام…
زیبا و دلچسب بود کلامتان
کاش مرا بخوانید…
دوست دارم نگاه نقادانه خوبتان روی نوشته های انگشتانم دستی بکشند…
کم غم بمانید
مریم تنها
سلام استاد!
بعد از مدت زیادی باز هم مهمان این وبکده ی زیبا شدم و رباعیات زیبا و قشنگی را خواندم که هر کدام دنیای معنا و مفهوم را با خود انتقال می دهد.
این رباعی از همه بیشتر بر دلم چنگ زد…
عـزیزم کار دنیـــــا رنگ رنگ است
گهی زش و گهــــــی خیلی قشنگ است
بیا در ملک دلهــــا گُل بکاریم
که خیلی بهتر ازخاک است و سنگ است
شاد باشید و همواره در دلها زندگی کنید!!!
سلام استادعزیز[گل]
به کلبه ی شعرم دعوتید بامهر
ارادتمند
رضا[گل]
درود زیبا بود
فقط ای کاش تاریخ سرودن هر کدام را در زیرش مینوشتید
ضمناً
سپاس از حضور گرمتان، با مقاله ای به نام „تاریخچه ای از خط و دبیره“به روزم.
اگرچه جیب دنیا پر زسنگ اس
نمی دانم چرا با ما به جنگ اس
درود …
چقدر زیاد زیبایی اش به دلم نشست
سلام استاد عزيز خوب هستين؟
باز هم با نوشته اي به روز هستم و منتظر حضور پر لطف شما.
شاد باشيد هميشه.
برای خوانش دعوتید
سلام و درود به شما دوست عزیز و شاعر و همراه همیشگی من و ترانه هام
بعد سه ماه با ترانه ای جدید و متفاوت نسبت به کارهای گذشته ام به روزم
و بی صبرانه منتظر نگاه ارزشمند شما هستم
با افتخار دعوتید
.
منتظرم
.
( بچه سیاست رو نمی فهمه…تو منو نمی فهمی…تو کنارمی ولی….احساس این زن و نمی فهمی …………)
[گل]
سلام استاد.به روزم خوشحال میشم به کلبه این جانب هم سر بزنید
سلام استاد
به روزم تشریف بیاورید…
کلبه مارو نورانی می کنید