طلوع دوباره

نوشته شده توسط admin در ساعت 10:44 am



بدون پاسخ

• سینا گفت :
  April 2nd, 2008 at 10:55 am

  نه خوبه به دیدار ما هم بیا[[چشمکچشمک[چشمک[چش[چشمک[چشمکمک][[چشمکچشمک[چشمک[چش[بدر][[چشمکچشمک[چشمک[چش[چشمک[چشمکمکود][چشمک[بدرو][[چشمکچشمک[چشمک[چش[چشمک[چشمکمکد][چشمکمک][[چشمکچشمک[چشمک[چش[چشمک[چشمکمک][[چشمکچشمک[چشمک[چش[چشمک[چشمکمک

• محمود گفت :
  April 2nd, 2008 at 11:51 am

  ممنون لطفت

• سلیمان دیدار شفیعی گفت :
  April 2nd, 2008 at 4:21 pm

  سلام بر استاد بزرگوار !
  دست بوسی هایم را پذیرا باشید.
  ممنون از اینکه وقت پر ارزش تانرا بخاطر من به مصرف رساندید. افتخارم دادید. من با اجازه این ( پاسخ ) لامذبم را به روی وبلاگ به نشر رساندم. کاش شما هم ( لامذب را در زیر این می گذاشتید تا خواننده ارتباط این دو را میدانست و مناسبت انها را.
  دنیا به کام تان . سر فرصت خدمت می رسم و خواهم نوشت

• آرش پورعليزاده گفت :
  April 2nd, 2008 at 6:12 pm

  سلام جهانمهر عزيز
  خواندم و خوش شدم! حقيقتا كه اهل هرات هستي. اين شهر بايد هم شاعران چون تو داشته باشد.هرچند گويا در كابل هستي … نمي دانم!
  از اين كه دل به شعر دادي خوشحالم. ما هم دل به اين وادي داده ايم هرچند درس و كارم هم به اين وادي مربوط مي شود.
  به اميد ديدار برقرار باشي!

• باچه آزره گفت :
  April 3rd, 2008 at 12:22 pm

  دوست گرامی استاد هروی سلام
  درمورد : تجدید تجاوز کوچی ها دربهسود مطلب کوتاهی دارم.
  چنانچه فرصت دست داد ، گذری ازما دریغ ندارید.
  موفق باشی

• ری را گفت :
  April 3rd, 2008 at 6:00 pm

  سلام دوست ـ افغان

  چه زبان شیرین و شعر ـ زیبائی داری

  خوش به حالت

  به فضای ـ شعرت حسودی ام می شود

  کاش مرا هم به آن فضا راهی بود

  خستگی ام در رفت

  همیشه خوش باشی

• فاطمه گفت :
  April 4th, 2008 at 1:04 pm

  سلام دارم خدمت شما پدر خوب این سروده تان خیلی با احساس بود.

  چه کس تــورات میخــواند چه کس انجیل مـیداند؟!

  خـطـــا کاری عــزیز من قــسم گـــویم به قــــرآنم
  دوستت دارم بدر خوبم

نظر خود را بگویید :

نام

پست الکترونیک (محفوظ خواهد ماند )

وب سایت

لطفا" توجه کنید : بخش مدیریت نظرات فعال است و نظر شما بعد از بررسی توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.