غزل
تـن بلـــوری انگـــور مـیطپـــد در آب
شراب میشود و نشوه و کسالت و خواب
دلی ز رخــوت یک همــنشینی بیــجا
به سهـم خـواهش شـیطان میگشــاید باب
صـدای پـر هــوس زنگ پای رقاصـه
لب کبود به یک بوسه میخـــورد صد تاب
ز انتــحار مـجاهد به خانه هــای امــیـد
بهـر کجای شط خـون مـیکشد به شتاب
دل شــکستۀ یـک پیــر مــرد در مسجـــد
هــزار بار تــرک میـدهــد خــم مـحـراب
امـــید نان به شکم هـای گشنۀ اطـفـال
کــنار جـاده عبث روز میرود به حساب
***
عزیز من سفری کـن به خـانۀ دل مـن
غــم تو کرده مـرا بیـشتر ز پیش خـراب
۸ مارچ ۲۰۰۸
دوستان عزیز این غزل را بعد از مشاهده قصه های جنگ سرودم. غم انگیز بود که بعد از آن درچینل تیلویزیون دیگر دیدم عده ای نشسته ودر حالیکه مست بودند از رقص یک زن خوشحال با هم میخندید و لذت میبردند.
März 9th, 2008 at 11:03 am
دوست عزیز هروی: واقعا چنان است که فرموده اید. شاید شما فیلم رشید دوستم را دیده باشید که زنی میزقصید و رشید دوستم با دوستان اش میخندیدند و مثل وحشی ها به او نگاه میکردند. از خداوند طول عمر و وقت خوش برای شما تمنا میکنم.
März 9th, 2008 at 11:19 am
سلام بدر مهربان! با نوشته نا حیزی منتظر رهنمائی تا ن هستم.بدرود
März 9th, 2008 at 1:27 pm
سلام دوست گرامی.
حضورتان را در“طوبی“ خیرمقدم می گویم وازحسن نظرتان نسبت به این کمترین، سپاسگزارم.
غزل تان هم زیباودلپذیربود.
März 9th, 2008 at 1:55 pm
salam. khobin?
🙂
März 9th, 2008 at 5:34 pm
سلام ودرودبر جناب جهانمهر هروی.
خواندم و زیبا بود مثل همیشه. ممنون حضورشما. شاد وسلامت باشید.
März 10th, 2008 at 6:37 am
سلام جناب هروی صاحب
غزل شیوای شما راارج میگذارم
محتوای ترازهمیش باشید
عزیزی من سفری کن به خانه دل من
بسیارعالی وشیرین
سلامت باشید
پدرود
März 10th, 2008 at 7:27 pm
سلام و ارادت،
گاه گاهي دزدانه سرمي زنم و چيز هاي خوانده و خوش مي شوم.
کامگار باشيد.
März 10th, 2008 at 7:44 pm
سلام نازنین برادر دلسوزم
اولتر از همه با تاخیر روز زن را برای افتخار زنان افغان ملیحه جان نازنین و دختران خوبت تبریک میگویم . امید قبول کنند . دیگر اینکه سالهای پیش فیلمی ویدیوئی را در ایران دیدم که زنانی درمانده و اسیر دست نامردان در حلقه آنها رقص میکردند و شاید باور نکنید اگر بگویم بعد از دیدن این صحنه ها بیمار شدم و هنوز که هنوز است از خاطرم آن دنائت نمیرود . قصه های جنگ هم از آن دست برنامه هائی است که هر بار همسرم مرا از دیدنش منع میکند و هر بار می بینم و خون میگریم …….
خداوند همه ما را براه درست و راست هدایت کند . از شعرتان بسیار زیاد لذت بردم
خداوند مددکارتان باد
März 10th, 2008 at 9:14 pm
با عرض سلام: شعر زیبا و پر احساس تان را خواندم ، قلم تان توانا باد.
روز زن را با اینکه گذشته به همسر مهربان و دختران عزیزتان ، از طرف من تبریک بگویید. به امید آزادی زنان محروم کشور مان
آرزو
März 10th, 2008 at 10:09 pm
سلام
من فرانسه استم تا باز آمدن معذرت میخواهم فارسی نویس در دسترس ندارم. از دیدن عکس حالم خراب شد- مژگان
März 11th, 2008 at 4:13 am
سلام عزیز!
همیشه سبز و سر حال باشی.
پیامت چشمانم را روشن نمود.
قربانت
März 11th, 2008 at 6:59 am
März 11th, 2008 at 7:37 am
سلام! به برادر گلم كه عزيزترين همه هست / حتي همين فضاي ويبلاگ شما دل آدم را سبز و آيينه ميكند/ چنين ست و چنان ، همانست كه شاعري ميگويد عجب صبري خدا دارد اگر من جاي او بودم / سراسر بيعدالتي ، سراسر ظلم، مثل ایكه خدا سرنوشتي جز اين براي ما رقم نزده است/ كاش سال نو، نويدي آورد / سلامهاي مرا به خانم تركاني وسيله شويد. ممنون ايشان در مورد انتخاب شعري از من و گذاشتن آن در سايت زيباي موج / ز
März 11th, 2008 at 7:59 am
سلام به آقای هروی!
غزل ناب تانرا خواندم. شما جقدر زیبا میسرائید. واژه های را که شما به تصویر کشیده اید همه زیبایند و بیانگر حقیقت تلخ… خوشحالم که همشهری چنین با استعداد شاعرانه را ملاقات نمودم.
سعادت همیشگی برای شما آرزومندم.
بدرور
März 11th, 2008 at 3:02 pm
سلام آقای هروی ممنون که به من سر زدی من لینکت کردم
März 12th, 2008 at 2:08 pm
درود استاد هروی عزیز!
وبلاگم را باشعری در پیوند با زادروز استاد واصف باختری بروز کرده ام
حضورتانرا با آستین سبز می پذیرم بیایید وبخوانید
وبلاگ تان هم درج لینک دوستان شد پدرود
März 13th, 2008 at 5:09 am
سلام وعرض ادب جهان مهرهیروی عزیز!
میدانید چه!؟
با ور کنید سوگند میخورم که بیش از سه مرتبه به همین سرود سر زدم خواندم وکیف کردم اما آنقدر محو ومحصورشدم که پیام را فراموش کردم حق دارید جریمه ام کنید هر چند عذرم درین مورد معقول نیست.
شما با بزر گواری خویش مرا به بخشید باید تا حال بشما چندین پیام مینوشتم.
گر چه میشود سرود وهم میشود طفره رفت ولی این حقیقتی بود که از صدق بشما اظهار کردم.
ارادتم را در چناب شمابه حدیست که با زبان ویا نوشته نمیشود بدان صحه گذاشت امید وارم روز های این کمبود را جبران گری باشم که خود بدان معترفم شما لطف دارید دوست عزیز مهربان هستید ارادتمند شما ظریفی
März 13th, 2008 at 9:24 pm
سلام…خوبی ممنون که به وبلاگم سر زدی گلم…..وب قشنگی داری…شعرات جالبه…از سروده های خودته؟؟خیلی به هر حال باهال بود …در ضمن باعث افتخاره تبادل لینک با شما
März 13th, 2008 at 9:41 pm
سلام
حکايت جالبيست که فراموش شدگان فراموش کنندگان را هرگز فراموش نمي کنند
ممنون که به منم سر زدی. اگه دوست داری تبادل لینک کنیم.
فقط اگه خواستی بگو اسم پیوند رو چی بدم.از منو همون قصر آرزوها بده.
بازم بهم سر بزن.
دنیا را برایت شاد شاد و شادی را برایت دنیا دنیا آرزومندم .