دوستان عزیز این غزل را یکسال پیش سروده بودم زمانیکه ولسمشر!! کرزی گفته بود پاکستان علت بی ثباتی ماست. آری میشود گناه خود را به گردن گیریم که هر عیبی که هست در مسلمانی ماست.
دیوان جزا
میکشــد ما را به گــمراهی، غم شبگــیـر ما
تا عداوت بین ما، از غــیرشــد تعـــبیــر ما
هیـــچ امــیدی نمیـبــاشد به لطــــف زنــدگی
گر ندارد آب غـــیرت، قمـــه و شمــشیر ما
دیگران در فکر فردا روز وشب در جستجو
عــمر در غفــلت نشستیم، این بود تقصیرما
جنــگل ما را روباهـــی پادشاهـــی میکنــد
کــس نمـــیدادند کجــا گیــرد، نشان شیر ما
چــشم ما را بسته انــد، داریم زبان بلهـوس
شعر بزم اهــریمن گردیده است تقریر ما
حکمـت سر مشق دیوان جزا از بهرچیست!
با کدامــین خامه ی بنــوشته ای تقـــدیر مـا
12.02.2007
März 1st, 2008 at 4:49 pm
سلام بابای مهربان!
روز وشب تان خوش وقلم تان مثل همیشه با نور باد .
قلم شما انقدر توانا است اگر هر حه بگویم گم است
سحاد برایتان سلام میرساند بابای خوب
وبه همه فامیل عزیز سلام میرسانم
بدرود
März 1st, 2008 at 4:51 pm
تقدیم بابای مهربانم
März 1st, 2008 at 5:28 pm
درود بر شما !
چقدر پر کار استید استاد عزیز . من خوشحالم که هر روز کار تازه ای را زا شما اینجا میخوانم فکر کنم مصروفیت های بیرونی کم شده است . از شعر
ار سالی تان در قسمت شعر مرگ ممنون . مرگ متاع است که هر زنده جانی باید انرا بجان بخرد .
اما با انهم از شما تشکر .
اشعار پائین را نیز خواندم هر کدام شان زیبایی خاص خود شام را داشت .
März 1st, 2008 at 8:46 pm
برادر بزرگوارم جناب هروي : سلام! سپاسگزارم براي محبت و صفايي شما، و اينكه غزلهاي مرا هميشه ميخوانيد و گاهي هم استقباله مي نويسيد،متشكرم. ميدانم كه اين- كار آساني نيست. سروده هاي زيباي تان جايگاه خاص خودش را در دل و ضمير من دارد. چون ميدانم كه پشت اين كلمات زيبا انسانيست كه خيلي شبيه همين كلمات ست پاك ، صميمیي و ناب/ باحرمت / زينت
März 2nd, 2008 at 6:07 am
سلا جناب استادهروی.
بسیارزیباوشیرین سرودین.
میشودگفت بی نظیراست
دستتان نویساوقلم تان که سرشارازسوژه باد
سلامت باشید
پدرود
März 2nd, 2008 at 12:34 pm
سلام بر دوست دیرینه و برزگوارم آقای هروی ! آمدم واز باغ زیبایی ها گلهای زیبا چیدم ..اینک با مشام مملو از عطر به شهر خموشیهای خود میروم تا تماس بعدی شمشادباشید .