•  

     

    برای « هادی میران» شاعر جوان که گفته است:

    «اگـــر بارفتنم درد سرت کــم مــیشود خــــــانم»

    «بگـــو چیزی که ازچشـمت کُنم گورخودم راگم»

    غزل

    کــجا با رفــتن ات، درد دل ام کــم میــشود جانـم

    جــدا از نامــت، ای ســردار من بینام  می مانـــم

    نه پـــیوندی مــرا با گــندم و با سیب خواهــد بود

    اگـــر از پرتوی رویت نگــیرم پخته گی، خامـم

    چرا خواهی خیا لت آسمان هـــا را کند تسخـیر؟!

    مـــن ایـن جا اندرون قلـب زیبای تو، بی نامــــم

    نمیخواهم ، که خود را گم کنی  از دیده ام گاهی

    بود شـوریدگی های طــبع خـوب تو ، پیغـــامــم

    ***

    چرا در شعـــر تو  روح غزل اندوه باران است؟

    شــکایت را بدور انداز اگر خـــواهی تو، آرامــم

     

    Posted by admin @ 4:11 pm

  • No Responses

    • نامه ای از ویکتور هوگو
      قبل از هر چيز برايت آرزو ميكنم كه عاشق شوي ، و اگر هستي ، كسي هم به تو عشق بورزد ،و اگر اينگونه نيست ، تنهاييت كوتاه باشد ،و پس از تنهاييت ، نفرت از كسي نيابي.
      آرزومندم كه اينگونه پيش نيايد
      اما اگر پيش آمد ، بداني چگونه به دور از نااميدي زندگي كني.
      برايت همچنان آرزو دارم دوستاني داشته باشي ،
      از جمله دوستان بد و ناپايدار
      برخي نادوست و برخي دوستدار
      كه دست كم يكي در ميانشان بي ترديد مورد اعتمادت باشد .
      و چون زندگي بدين گونه است ،برايت آرزو مندم كه دشمن نيز داشته باشي
      نه كم و نه زياد . درست به اندازه ،تا گاهي باورهايت را مورد پرسش قراردهند ،
      كه دست كم يكي از آنها اعتراضش به حق باشد
      تا كه زياده به خود غره نشوي .
      و نيز آرزو مندم مفيد فايده باشي ، نه خيلي غير ضروري
      تا در لحظات سخت ،
      وقتي ديگر چيزي باقي نمانده است،
      همين مفيد بودن كافي باشد تا تو را سرپا نگاه دارد .
      همچنين برايت آرزومندم صبور باشي ،
      نه با كساني كه اشتباهات كوچك ميكنند
      چون اين كار ساده اي است ،
      بلكه با كساني كه اشتباهات بزرگ و جبران ناپذير ميكنند
      و با كاربرد درست صبوريت براي ديگران نمونه شوي.
      و اميدوارم اگر جوان هستي ،خيلي به تعجيل ، رسيده نشوي
      و اگر رسيده اي ، به جوان نمائي اصرار نورزي ،و اگر پيري ،تسليم نا اميدي نشوي
      چرا كه هر سني خوشي و ناخوشي خودش را دارد و لازم است
      بگذاريم در ما جريان يابد.
      اميدوارم سگي را نوازش كني ، به پرنده اي دانه بدهي و به آواز يك
      سهره گوش كني ، وقتي كه آواي سحرگاهيش را سر ميدهد
      چراكه به اين طريق ، احساس زيبايي خواهي يافت….
      به رايگان……
      اميدوارم كه دانه اي هم بر خاك بفشاني …..
      هر چند خرد بوده باشد …..
      و با روييدنش همراه شوي ،
      تا دريابي چقدر زندگي در يك درخت وجود دارد.
      به علاوه اميدوارم پول داشته باشي ، زيرا در عمل به آن نيازمندي
      و سالي يكبار پولت را جلو رويت بگذاري و بگويي :
      “ اين مال من است “ ،
      فقط براي اينكه روشن كني كدامتان ارباب ديگري است !
      و در پايان ، اگر مرد باشي ،آرزومندم زن خوبي داشته باشي
      و اگر زني ، شوهر خوبي داشته باشي ،
      كه اگر فردا خسته باشيد ، يا پس فردا شادمان ،
      باز هم از عشق حرف برانيد تا از نو بيآغازيد
      اگر همه اينها كه گفتم برايت فراهم شد ،
      ديگر چيزي ندارم برايت آرزو كنم …

    • عرض سلام!
      سرود زیبا وموزون به دوست خوبم کار گر عزیز که طبعی نهایت روان در سرودن اشعار دارند از شما بخوانش گرفتم که واقعا کیف کردم استاد عزیز.
      شاید من به خطارفته ام ویا در موقع تایب کردن از زیر انگشتان شما حروف ویا کلمات
      این مصراع را کمی ناموزون جلوه میدهد.
      بود اشفــــته گی هـــای طـــبع نغـــز تو، پیغامــم
      امید وارم صحت بوده وسپاس اینکه با پیام های زیبا یادم میکنید ممنون شما
      حضرت ظریفی

    • سلام و درود به جناب جهانمهر هروی.
      یک جهان تشکر از این همه محبت ولطف شما. برای شما سعادت وسلامتی آرزو میکنم.
      اردات مند شما میران.

    • سلام! جناب هروي : آرزو ميكنم كه خوب باشيد. بازسازي پرشين بلاگ باعث برهم خوردن فصای نگاه هم شد و نتوانستم از دوستان خبر بگيرم/ سروده هاي شما هميشه زيباست. / سبز باشيد / زينت

    • سلام استاد عزيز.طبع شعريتان بسيار روان و زبنده نام غزل است.بسيار لذت بردم و در انتظار تازه هايتان.خدانگهدار

    • درود دوست عزیز !
      تعصب و فاشیستی باری دیگر از لبه ی دامن افغان ملتی ها
      بیرون شده و افغانستان تازه راه یافته را به نوعی دارد بحرانی
      ترمی سازد ملیت گرایی عبدالکریم خرم وزیر بی فرهنگ افغانستان
      دسته ی از قلم بدستان را مجبور به نبشتن حقایق کرده است
      وبلاگ « من پژواک اندیشه ی تو » با نبشته ی درین مورد بروز شده
      وحضورتان را به خواندن این نبشته با آستین سبزمی پذیرد
      پدرود فرزاد فرنود

    Schreibe einen Kommentar

    Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

پیوندها