•  

     پائیز

    دلم برای مزرعه بسیار، سخت میسوزد!

    که باد سرد جنوب

    و زاغ های سیاه

    به شاخ های درختان هجوم آوردند

    و خوک های شمال

    هرچه سبزه بود را، خوردند

    ودر میانه باغ

    دو تا شغال

    به جفت گیری شرم آوری شروع کردند

    دلم برای  کوه ها گرفته

    که سنگ  سنگ دیگر

    جای پای کرگسهاست

    وگرگ ها

    برای آهوان و کبوتران صحرایی

    کمین میگیرند

    جهانمهر هروی

    ۲۷ سپتمبر ۲۰۰۹

    نوشته شده توسط admin در ساعت 8:58 pm

  • 

    23 پاسخ

    WP_Modern_Notepad
    • 30نما31 گفت :

      با سلام و عرض خسته نباشيد خدمت شما.وبلاگ 30نما31 با داشتن هزاران بازديد در روز يکي از محبوب ترين وبلاگ هاي بلاگفا مي باشد.در طي هفته گذشته توانستيم اکانت سرچ اختصاصي گوگل را دريافت نماييم.اين سرچ همانند لينک باکسي مي باشد که در گوگل کار مي کند.شما مي توانيد وبلاگ 30نما31 را با هر نامي در بخش پيوند هاي روزانه قرار بدهيد و ما را با خبر سازيد تا لينک وب شما را در گوگل سرچ اختصاصي 30نما31 ايندکس کنيم و پيوند ما در گوگل باشيد.توجه کنيد در صورت که لينک 30نما31 از وب شما برداشته شود ايندکس شما بي فايده بود و رتبه شما افزايش پيدا نمي کند(به جمع اعضای 30نما31 در سرچ باکس گوگل بپیوندید)

      web:30nema31.blogfa.com

      sponcer by:www.porforosh.com and ww.nikcd.com

    • جایزه ادبی سیمرغ/ افغانستان گفت :

      فراخوان براي شركت در جايزه ادبي سيمرغ به بهانه روز جهانی صلح

      365 روز صلح مي خواهيم، نه يك روز كم، بل يك روز بيش!
      „سيمرغ“ فراخواني است براي سرايش شهروندان بر عليه جنگ، نظامي گري، شكنجه و آزار و همه اشكال خشونت و مداخله مخرب در كاشانه ما . سرايي است براي گرد آوري نداي ما در راه صلح و سربلندي مردمان افغانستان.
      „سيمرغ“ فراخواني است براي جنبش همبستگي تا صلح به افغانستان راه يابد، در اين جا لانه كند و پاسداريش كنيم.
      ما از همه اهل قلم، نويسنده و شاعر، زن و مرد، جوان و سر سفيد دعوت مي كنيم كه در ساختن اين كاشانه با ما همراه شوند.
      قطعه ادبي، شعر، روايت، خاطره، قصه، داستان كوتاه …مي توانند برخاسته از تجربه و تأمل و نگاه و نظر فردي باشند.
      جايزه ادبي سيمرغ از طرف داوران بنياد آرمان شهر به سه اثر ادبي برتر اعطا خواهد شد. گزينه اي از ممتاز ترين نوشته ها تحت عنوان „سكوت را بشكنيم“ چاپ خواهد شد.
      چگونه در مسابقه ادبي سيمرغ شركت كنيد:
      قطعه ادبي، روايت، خاطر، قصه، داستان كوتاه (بين ده تا سي صفحه حد اكثر) و يا شعر(حد اكثر سه شعر) خود را در باره و يا با الهام از موضوعات زير براي شركت در مسابقه به ما ارسال كنيد:
      قرباني: آسيب ديدگان نا بساماني و درگيري ها و جنگهاي دوره اخير
      شكنجه: آزار هاي جسمي، جنسي، روحي و اجتماعي
      نفي جنگ: خشونت و نظامي گري
      اثر ادبي خود را ترجيحاً بصورت تايپ شده همراه با ديسك و يا خوش خط و خوانا، و يا از طريق پست الكترونيكي تا تاريخ ( 17 میزان 1388) به آدرس هاي زير، و با پر كردن فورم همراه، ارسال كنيد:
      نام ( و يا نام قلمي):
      نام خانوادگي:
      تاريخ تولد:
      جنسیت:
      شغل:
      تلفن:
      آدرس الكترونيكي:
      براي اطلاعات بيشتر يا به وبلاگ جشنواره سري بزنيد يا با ما در تماس شويد:
      armanshahrfoundation@gmail.com و Jayeza.simorgh@gmail.com
      تلفن: 0775321697 و0700427244
      وبلاگ: http://jayezasimorgh.blogfa.com

    • جایزه ادبی سیمرغ/ افغانستان گفت :

      فراخوان براي شركت در جايزه ادبي سيمرغ به بهانه روز جهانی صلح

      365 روز صلح مي خواهيم، نه يك روز كم، بل يك روز بيش!
      „سيمرغ“ فراخواني است براي سرايش شهروندان بر عليه جنگ، نظامي گري، شكنجه و آزار و همه اشكال خشونت و مداخله مخرب در كاشانه ما . سرايي است براي گرد آوري نداي ما در راه صلح و سربلندي مردمان افغانستان.
      „سيمرغ“ فراخواني است براي جنبش همبستگي تا صلح به افغانستان راه يابد، در اين جا لانه كند و پاسداريش كنيم.
      ما از همه اهل قلم، نويسنده و شاعر، زن و مرد، جوان و سر سفيد دعوت مي كنيم كه در ساختن اين كاشانه با ما همراه شوند.
      قطعه ادبي، شعر، روايت، خاطره، قصه، داستان كوتاه …مي توانند برخاسته از تجربه و تأمل و نگاه و نظر فردي باشند.
      جايزه ادبي سيمرغ از طرف داوران بنياد آرمان شهر به سه اثر ادبي برتر اعطا خواهد شد. گزينه اي از ممتاز ترين نوشته ها تحت عنوان „سكوت را بشكنيم“ چاپ خواهد شد.
      چگونه در مسابقه ادبي سيمرغ شركت كنيد:
      قطعه ادبي، روايت، خاطر، قصه، داستان كوتاه (بين ده تا سي صفحه حد اكثر) و يا شعر(حد اكثر سه شعر) خود را در باره و يا با الهام از موضوعات زير براي شركت در مسابقه به ما ارسال كنيد:
      قرباني: آسيب ديدگان نا بساماني و درگيري ها و جنگهاي دوره اخير
      شكنجه: آزار هاي جسمي، جنسي، روحي و اجتماعي
      نفي جنگ: خشونت و نظامي گري
      اثر ادبي خود را ترجيحاً بصورت تايپ شده همراه با ديسك و يا خوش خط و خوانا، و يا از طريق پست الكترونيكي تا تاريخ ( 17 میزان 1388) به آدرس هاي زير، و با پر كردن فورم همراه، ارسال كنيد:
      نام ( و يا نام قلمي):
      نام خانوادگي:
      تاريخ تولد:
      جنسیت:
      شغل:
      تلفن:
      آدرس الكترونيكي:
      براي اطلاعات بيشتر يا به وبلاگ جشنواره سري بزنيد يا با ما در تماس شويد:
      armanshahrfoundation@gmail.com و Jayeza.simorgh@gmail.com
      تلفن: 0775321697 و0700427244
      وبلاگ: http://jayezasimorgh.blogfa.com

    • م.ع.یوسفی گفت :

      سلام استاد گرامی!

      سپیده ی زیباییست. و مزرعه پائیز زده را با هنرمندی خاصی و تشبیهات بی نظیری نوشته اید.
      اگر آنچه برداشت من ازین سپیده ی زیبای تان که بی نهایت جالب و ماهرانه سروده اید همان وطن عزیز باشد. صرف از نگاه زمانی فکر کنم خوک شمال قبل از زاغ های سیاه جنوب، سبزه را خوردند و زاغ های سیاه به تعقیب آنها نیز شاخ درختان را…

      و این دیگر به زیبایی اش افزوده است..

      ودر میانه باغ

      دو تا شغال

      به جفت گیری شرم آوری شروع کردند

      به امید مرگ و بربادی شغال، کرگس ها و گرگها و که دیگر کمینی برای آهوان و کبوتران نباشد.

      موفق باشید.

    • زریر گفت :

      سلام استاد بزرگوار
      بهترین ترکیبات و تشبیهات را درین قالب جاداده اید و عالمی از معنا درآن موج میزند
      خیلی دلنشین است دست تان درد نکند



      وگرگ ها

      برای آهوان و کبوتران صحرایی

      کمین میگیرند
      موفق و صحتمند باشید

    • حدیث عشق گفت :

      استاد عزیز سلام!
      سپیدۀ زیبای پایزی ات را خواندم .
      یک سلسله احساسات عجیبی همراه با نفرت در مقابل پاییز به نظر می آید.
      بلی پائیز اگر هرچه زیبا باشد، باز هم زشتی هایی در خود دارد و اگر هرقدر زشت و دلگیر باشد، باز هم زیبایی هایی در ان محسوس است.
      به هر حال ترا شاد و درخت شاعرانگی ات را در موسم خزانی برگ ریزان تر ارزو دارم.
      ارادتمند؛ سائس

    • محمد زرگرپور گفت :

      سلام استاد ! خوب هستید ؟ ( جانا سخن از زبان ما میگویی ) استاد حرف دل ما را می گویید البته با آن زبان فصیی و رسا و شرین ، لذت بردم و کیف کردم ، هم چنان موفق و سلامت باشید.

    • کاکه تیغون گفت :

      نشسته لشکر پاییز روی شانۀ باغ
      ورق ورق شده دیوان عاشقانۀ باغ

    • نگار گفت :

      سلام استاد

      مطلب زیباییست
      همه ی مطالبتان زیباست
      بایک داستان کوتاه به روزم
      خوشحال می شم نظرتان رابدانم

    • ستار گفت :

      هوای وصل و غم هجر و شور مینا مُرد
      برو!برو! که دگر هر چه بود در ما، مُرد

      لب خموش مرا بین که نغمه ساز تو نیست
      به نای من- چه کنم- نغمه های گویا مُرد

      به چشم تیره ی من راز عاشقی گم شد
      میان لاله ی او شمع شام فرسا مُرد

      به دامن تو نگیرد شرار ما، ای دوست!
      درون سینه ی ما آتش تمنّا مُرد.

      ستاره ی سحری بود عشق بی ثمرم
      میان جمع درخشید، لیک تنها مُرد

      ندید جلوه ی او چشم آشنایی را
      گلی دمید به صحرا و، هم به صحرا مُرد

      دریغ و درد! مگر داستان عشقم بود
      شکوفه یی که شبانگه شکفت و فردا مُرد؟

      ز دیده ی کس و نکس نهان نماند، دریغ!-
      چو آفتاب به گاه غروب، رسوا مُرد.

    • عنایت شهیر گفت :

      سلام هروی صاحب!
      خیلی پوزش می خواهم که دیر دیر می آیم!
      اما خیلی لذت بردم و عالی برآمده تصاویر جالب…
      زنده باشی…
      یا رب….

    • مریم شهرتاش گفت :

      درود،
      استاد عزیز، همیشه از نوشته ها و سروده های تان استفاده می کنم.
      « پاییز» هم خیلی زیبا و دلنشین بود.
      شهرتاش هم به روز است.

    • ستار گفت :

      سلام دوست عزیز ممنون که به کلبه من ناچیز سر زدی خوشحالم کردی موفق باشی جیگر طلا

    • ستار گفت :

      مادرم وقتئ تو غربت ياد ياران مئ كنم .
      عكس ماهت رو هميشه بوسه باران مئ كنم .
      مادرم اگر خدا خواست كه به خدمتت بيام.
      جان فدائ تو به رسم جان نساران مئ كنم.
      مادر صفا تو قربون شوق نگاه توقربون .
      وقتئ صدايم مئ كنيد .زنگ صدائ تو قربون.
      كم نشه سايه ات از سرم
      الهئ قربونت برم
      اونئ كه فدايت مئ شه منم ائ همه جان تنم
      مگه ازت دل مئ كنم.
      كسئ جائ تورو تو قلب من نمئ گيره هرگزمادر
      ائ شاه بيت ترانه عشق ائ وجود تو بهاره عشق
      كم نشه سايه ات از سرم الهئ قربونت برم
      اونئ كه فدايت مئ شه منم ائ همه جان تنم
      مگه ازت دل مئ كنم
      مادرم فكر نكن حتئ يك لحظه از تو غافلم.
      توئ گل سر سبد باغ گلستان دلم مادرم
      اين بدون تويئ تو دنيا عزيزئ است
      دلم مئ خواهد همه اش بگم دوستت دارم مادر
      مادر نفس است كم نشه سايه ات از سرم
      الهئ قربونت برم
      اونئ كه فدايت مئ شه منم .
      ائ همه جان تنم ………

    • علی(وبلاگ ادبی طرفه) گفت :

      سلام
      بسیار لذت بردم.
      با دو غزل از فخرالدین عراقی منتظرم

    • رکسانا گفت :

      سلام به استاد عزیز و گرامی.
      خوبید؟شعرهاتون که بی نظیرند عین خودتون
      مدتی بود که نبودم خوش حالم که دوباره تونستم شعر ها و غزل های زیباتون رو بخونم.
      پایدار باشید

    • داودعرفان گفت :

      سلام استاد بزرگوار
      فوق العاده بود اما طبع وقاد شما که شعرهای بلندتری را عادت داشت ؟

    • مرمر گفت :

      سلام
      مطالب وبلاگتون عالیه
      داستانها و شعرهاتون
      دلم برای کوهها گرفته است….
      خوشحال میشم به منم سر بزنین

    • امیر گفت :

      سلام
      خوبی؟؟
      فکر کنم دل همه برای کوه ها گرفته…

    • یاسر گفت :

      سلام استاد گرانسنگ،
      سرود پاییزی زیبا و دلپذیر تانرا در استانه پاییز خواندم. موفق باشید
      گندمزار با غزل تازه بروز و چشم براه نقد و نگاه شماست

    • مرمر گفت :

      سلام
      اگه اجازه بدین لینکتون کنم

    • پسر افغان گفت :

      روز بخیر
      سلام استاد گرامی غزل زیبایتان را خواندم همیشه زیبا و دلنشین مینویسید
      استاد محترم وبلاگم به روز است

    • محمد گفت :

      و تو بس بسياري به كمالات و ادب

    نظر خود را بگویید :

    لطفا" توجه کنید : بخش مدیریت نظرات فعال است و نظر شما بعد از بررسی توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.

پیوندها