•  

     شعار

    همینکه  شیخ   به  هر  قبلۀ  نماز کند

    برای  روز خــوش  خـــویشتن  نیاز  کند

    کجـــاست آتش دوزخ که این  گنهکاران

    به آن برشته شوند  مشت شان بازکند

    نشد که ایت قران  به  فرق شان  بزند

    که دست خود  بسر  مادرش  دراز کند

    دعا کنیـــد عزیزان که قدر این مــــردم

    به نرخ  زردک  و  یا  شلغم  و پیاز  کند

    به  این عبا و قبا و عمامه و  تســـبیح

    سرش به دار  خــــداوند  کارســاز کند

    به خــلوتی چو رســـد  کار دیگری دارد

    ولی در بهشت به هر فاسقی باز کند

    جهانمهر هروی

    ۲۷ اپریل ۲۰۰۹

    Posted by admin @ 10:44 pm

  • 41 Responses

    • با سلام و احترام
      از اینکه یکی از بینندگان همیشگی وبلاگ شما هستم بسیار خوشحالم و امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشید.

      این گل تقدیم به شما و تمام بینندگان وبلاگ شما

      شاد شاد شاد باشید.

      به ما هم سر بزنید ، منتظرم … … … … … Kangavar.tk

    • اصلان اینطور نوشته میشود نه ( اصلن ) کمی بیشتر مطالعه کنید آقای جوانمهر هروی

      جهانمهر هروی!

      دوست عزیز: اگر اصلان باشد، اصلا و یا اصلن فرقی نمیکند. مراد آنست که پیام را گرفته باشید. شما لطف نموده و به نام دیگران پیام نگذارید. من آدرس شما را پیدا کردم ومیدانم که از نام خواهر راحله یار استفاده برده اید . خوب فرقی ندارد. دوستی را با همین اندرز شما هم قبول دارم…

    • نگاهيء مختصر به « قانون احوال شخصيه اهل تشيع»

      بــــادهء بي خـردي پــر شده در شيشهء مـا
      نيست جـــز نشه اي اوهام به انديشه اي مـا
      ساغـر عقل نگون مانده به خمخانه اي جهل
      تاک بي معرفتي ســر زده در بيشه اي مــــا
      باقي قايلزاده

      نگاهيء مختصر به
      « قانون احوال شخصيه اهل تشيع»

      قانون «احوال شخصيه اهل تشيع»، که در 10 حمل 1387 به تصويب ولسي جرگه (مجلس نمايندگان) و به تاريخ 4 حوت 1387 به تصويب مشرانو جرگه (مجلس سنا) رسيده بود ؛ به تاريخ 29 حوت 1387 از سوي رئيس جمهور توشيح شد.
      از حامديوسف نظري

      قرار گفته برخي از اعضاي پارلمان کابل، تصويب قانون «احوال شخصيه اهل تشيع» خيلي عجولانه صورت گرفت و حتي اکثر ماده هاي آن با صداي بلند بخوانش گرفته نشد، يعني اعضاي پارلمان در حالت کري و کوري، قانون را تصويب کردند؛ بدون اينکه از مواد آن اطلاعات دقيق و کافي داشته باشند. همينطور مقام سناي افغانستان هم آنرا پذيرفته و به توشيح آقاي حامد کرزي فرستاد. ايشان هم بدون تأخير امضا کرد.
      ذبيح الله مجاهد يکي سخنگويان طالبان، از تصويب قانون «احوال شخصيه اهل تشيع» ابراز خرسندي کرده و همخواني ماده هاي آن را با نظريات رهبران طالبان يک سان دانسته و به همين دليل مورد حمايت قرار داد.
      ادامه مطلب در وبلاگ
      http://andishehnovin.blogspot.com/2009/04/blog-post.html

    • غيرحاضر شدم برای داستان . سروده تان خيلی زيبا است و داستان هم :

      جناب هروي سلام و محبت نثارتان. پوزش براي دير آمدنم
      درحقيقت داستان را در همان روزهاي اول خواندم ولي مشكلي در باز كردنی پيام خانه هاي بلوگفا پيدا شده بود. داستان خيلي جالب است : ترس از زيستن و ترس از مرگ بحثي است كه كمتر عارفي ،روانشناسي ، سالكي ، فيلسوفي و برزگ مردي چون غالب ، سعدي ، مولانا ، حافظ و ديگران از آن نگفته باشند و با شعر و نثر و داستان و حكايت ها و يا با پژوهش ها و تحقيق روانكاوي به آن نپرداخته باشد. ترس ازمردن و محبت به زندگي و گريز از زندگي و دل سپردن به يك پايان راحت هردو در ما انسانها وجود دارد و چنان كه قهرمان داستان شما نيز در اين جمع بوده و چون خانواده خود را نهايت دوست ميداشته اين حس ، با مرگ „پايان خوش“ آنها را هم با خود شريك ميكرده و هم وظيفه يي داده داشته كه با مرگ دست و گريبان بوده و دايم فكر ميكرده كه به سر خانواده اش چه خواهد آمد. پهلو هاي بررسي اين داستان زياد است. كه گفتن از گفته شايد زياد دلچسپ نباشد داستانهاي شما هميشه روشن و دقيق است و هم با پيام جالبي همراه است. در آينده برايتان چيزيهاي در مورد كلمات كليدي در داستان و ذهن خواننده مي نويسم. حالا دير شده است. سبز و موفق باشيد كه هستيد. با محبت . زينت

    • سلام به شما استاذ گرامی
      همیشه وقتی مطالبت را می خوانم سر ذوق می ایم
      اگر شما نویسنده های عزیز نبودید که حرف دل مردم را نمی زدیذد چه می شد؟؟؟؟///
      امیدوارم همیشه باشید و پاینده
      پس تا هستی بنویس بنویس
      بنویس
      .مدت ها بود بلاگفای ما قطع بود خوش حالم که دوباره می یام و میبینمت
      حصوصا حالا که دیگه داره مدرسه ها تعطیل می شه
      به ما هم سر بزن و نورانیمان کن

    • استاد عزیز با درود دوباره می خواستم خاطر نشان بسازم که در مصراع اول بیت دوم „نقطه“ از واژه „دوزخ“ فراموش تان شده است.
      با تقدیم حرمت؛ سائس

    • سلام استاد عزیز
      خیلی زیبا بود
      ببخشید دیر آمدم
      روح کامل منتظر نگاه مهربا ن شماست
      ارادتمند
      رضا

    • سلام حضرت هروی
      چندیست که نسبت مصروفیت
      کمترمیتوانم به نت برسم ازاینکه زود نمی توانم
      حلاوت ازشعرشماداشته باشم عفو کنیدم
      سلام برشما برما

    • سلام استاد بی نهایت مهربان!
      شعار قشنگتان را خواندم !
      فکر کنم تا حدی متوجه شده باشم که برای کی نوشته کدن …
      به هر صورت ای کاش ایشان خودشان هم میامدن و می خواندن …
      استاد محترم وبلاگم به روز است به امید دیدار شما محترم

    • استاد عزیز !
      اگر چه نبودنم را نمی توانم توجیه کنم .اما با اینهم انتظار شما را دارم.
      عشق من، امید من! امشب که مستم، با تو هستم، می‏پرستم:

      مران ز خویشم، مرو ز پیشم چشمان مست‏ات، ای دلم به دست‏ات.

      تصنیف: بارق شفیعی تصنیف: بارق شفیعی

      صدا: رحیم ساربان صدا: وحید قاسمی (خواننده‏ی اصلی استاد آرمان)

    • سلام بر استاد گرانقدر و بزرگوار!

      میدانم چه چیز باعث ایجاد این سروده گردیده است. مگر آیا میشود از اینها انتظار غیر از ین را داشت؟ مگر این ها نبودند که حافظ بزرگوار را دهری و شراب نوش خطاب میکردند؟ و حتی جنازه اشرا برای سه روزحاضر بدفن نشدند. و یا با مولانا و ابن سینا و ناصر خسرو بلخی که چه جفاها نکرده اند. اهل قلم امروز هم که خاک پای آن بزرگ مردان بحساب نمی آیند باید از طرف اینها همین راانتظار داشته باشند.بدی ترکیبی از سرشت آنان است

      گرجان بدهد سنگ سیه لعل نگردد
      با طینت اصلی چه کند بدگهر افتاد

      بهر صورت خاطر مبارک را با هرزه گوئی های اینها مکدر نسازید

      موفق و سر فراز باشید

    • سلام استاد گرامی!

      شعر زیبای تان را که از احساسات پاک تان نسبت به جامعه و مردم ما سرچشمه گرفته است خواندم و استفاده کردم.
      و من هم میگویم خداوند آنانی را که در ظاهر چیزی مینمایند و لی در باطن چیزی دیگری اند رسوای هر دو دنیا گرداند.
      اما ما علمای متدین داریم که ازین صف جدا هستند و قابل قدر و احترام ملیون ها نفر میباشند و در اصل چراغ بدستان راه حقیقت هم همین علمای کرام اند که بدون شک بدون حضور شان جامعه ی ما به سوی فساد و گمراهی سوق داده میشود، مگر متاسفانه که در کشور ما برای این اشخاص که هر کدام چون گهر نایابی اند نه موقع داده میشود و نه هم تا حالا داده شده است بهر صورت با حفظ احترام آن دسته از علما و دانشمندان اسلامی مان که فریب قدرت زر و دنیا را نخورده اند با نوشته ی شماکاملن موافقم.
      کامیاب باشید

    • سلام به استالد عزیزم
      جهان مهر گرامی
      من به روزم
      خوش حال میشم ما رو سبز کنید

    • همین که شیخ به هر قبله ای نماز کند
      برای روز خــــــــــوش خویشتن نیاز کند

      استاد عزیز درود!
      باز هم امدم و جرعه ای از شراب ناب میخانه ی اندیشه ی متفکر شما را نوشیدم و مستانه برای صحتمندی و سلامتی وجود نازنین شما دعا کردم که الهی هرگز به راه شیخ و ملا قدم تان مباد و همیشه خراباتی باشید.
      در ضمن „حدیث عشق“ با اشعار تازه ای منتظر حضور پر مهر شماست. ارادتمند؛ سائس

    • سلام دوست عزیز

      ——————————————————————————————————–

      اشک در بطن دوچشمم دست و پایی میزند
      قـلب در سیـنه ز غــم طـبل رهایی میزند

      دود آهم سر کشیده تا سرای کهکشان
      آتش دل سرکش است و شعله هایی میزند

      ××××××××××××افغانستان قلب قاره کهن×××××××××××××××

    • سلام
      واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
      چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
      کار دیگر چــــــــــــــــــیست ؟ جز خون ریختن
      خون مردم را خیــال شیر مادر می کــــــــنند

    • با سلام و درود!
      نمیدانم که چرا اول بار با خواندن مطلبتان احساس کردم که فقط درد و حقایق جامعه ما را به نشر رساندید,اما نمیدانم که چرا حال حس میکنم این دردها فقط مختص یک جامعه و یا مذهب نمیتواند باشد.
      نمیدانم,واقعا نمیدانم…شاید برداشت من از این نوشته ها اینگونه است, که هرشخص و یا فردی,در هر جامعه ای , با هرگونه مذهبی و با داشتن اندیشه های متفاوت میتواند در دنیای خود,در ذات خود و خلوتش به صورت دیگری باشد و در ظاهر با افراد جامعه دست به انجام کارهای دیگر بزند که با صیرتشان هیچگونه هماهنگی ندارد و فقط به حفظ صورت ظاهرشان می اندیشند.

    • با سلام و درود!
      نمیدانم که چرا اول بار با خواندن مطلبتان احساس کردم که فقط درد و حقایق جامعه ما را به نشر رساندید,اما نمیدانم که چرا حال حس میکنم این دردها فقط مختص یک جامعه و یا مذهب نمیتواند باشد.
      نمیدانم,واقعا نمیدانم…شاید برداشت من از این نوشته ها اینگونه است, که هرشخص و یا فردی,در هر جامعه ای , با هرگونه مذهبی و با داشتن اندیشه های متفاوت میتواند در دنیای خود,در ذات خود و خلوتش به صورت دیگری باشد و در ظاهر با افراد جامعه دست به انجام کارهای دیگر بزند که با صیرتشان هیچگونه هماهنگی ندارد و فقط به حفظ صورت ظاهرشان می اندیشند.

    • سلام
      وبلاگ نیلوفر دریا سرشار از تهی شده است .نگذاریم کلبه اش خراب شود
      من خورشید را به گیسوانش سنجاق زدم
      چشم به راهتان هستم
      ارادتمند
      رضا

    • سلام استاد نازنینم
      من به دنبال اشنایی با طنز پردازان و طنز نویسان وطن و مطالعه ی اثارشان هستم شما میتوانید در این زمینه به من کمک کنید ؟.سپاس

    • سلام هم وطنم

      بر جای پای خود
      گام میگذارم
      برای یافتن خود
      ولی ظاهرا بیگانه ای
      از اینجا گذشته است

      آریان

    • آقای هروی عزیز
      ممنون از پیام و اظهار نظر تان. از آشنایی با شما خوشحالم.

      وبلاگ „طلوع دوباره“ را در لیست دوستان علاوه کردم.

    • سلام استاد جهانمهر عزیز
      صدای آب داره میاد
      چه با صفا داره میاد
      ………..
      منتظر نگاه مهربانانه ی شما هستم
      رضا

    • سلام دوست عزیز!
      داوودخان چه در دورۀ صدارت وچه در دوره جمهوریت اش دردسرسازترین حاکم افغانستانی برای پاکستان بود وموضع گیری های سرسختانه او،پاکستان راباچالش های زیادی مواجه ساخته بود.“ داوودبارها به مسئله « پشتونستان» دامن زد وخواهان خودمختاری برای نواحی پشتون نشین شمال پاکستان شد که قبل از الحاق به هندِ بریتانیا، به افغانستان تعلق داشت.کابل به مخالفان ایالت مرزی شمال غرب پاکستان پول واسلحه
      می داد ونخست وزیرپاکستان،ذوالفقارعلی بوتو، درتلافی این اقدامات، جنگجویان واقلیتهای قومی مخالف رژیم داوود را حمایت می کرد.بوتو در اواخر 1974گفته بود: مانقاط ضعف آنهارا می دانستیم وآنها ازمارا. غیر پشتونهای آنجا، ازسلطۀ پشتونها نفرت داشتند. بنابراین مااز وسایل خوداستفاده کردیم تاداوود مشکلات مارابیشتر نکند.“

    • هروی گرامی سلام و عرض ادب خدمت تان
      راستش دیر سرزدنم در خانه آفتابیتان همانا مشکلات رایانه یی ام بود
      امشب خوشبختانه از تازه های شما درطلوع دوباره باز خواندم و لذت بردم
      با محبت

    • سلام!
      امید وارم دوست عزیزم که با همه همت ومحبت ها از من دلگیر نباشید زیرا سر زدنم به وبلاک زیبای شما بادر کنید چند بار شد ولی نوشتن پیام را نمیدانم چرا نشد که بنویسم عذری هم نبود ونمیخواهم دروغ هم بگویم.
      صرف از شما خواندم وکیف کردم. چهانی سپاس از پیام خصوصی شما! سلام های من را تقدیم فا میل محترم نیز داشته و چون شما در سفر هستید گاهی تلیفون میزنم ازان طرف جوابی نمیگیرم گپ های ماهم هنوز ناتمام است .
      خدا نگه دار شما. ظریفی

    • سلام ودرود به مجترم هروی عزیز
      امید وارم صجت داشته باشید ممن.ن از ذزه نوازی تان وشعر قشنگ را خواندم من نیز تشنه چنین گفتار های ناب هستم قلم تان همیشه توانا باد

    • استاد عزیز سلام!
      به امید اینکه از صحتمندی و سلامتی کامل برخوردار باشید و با لباس عافیت ملبس باشید، „حدیث عشق“ بار دیگر با اشعارتازه ای الهام گرفته از غزل زیبای „امام خمینی“ بروز گردیده منتظر شماست. ارادتمند؛ سائس

    • سلام
      روح اقبال لاهوری کمکم کرد وایرج میرزای وجودم جواب آن مردم آزار را داد
      منتظر نگاه مهربانتان هستم

    • Hahah ، لپ تاپ من سقوط کرد زمانی که من در حال مشاهده torkany.net آخرین باری که من در اینجا بود . 2 ماه گذشته شده اند به دنبال این وبلاگ ، بنابراین خدا را شکر من آن را واقع یک بار دیگر ! : D خوب شانس !

    • برخی از نکات جالب توجه در زمان در این مقاله وجود دارد اما من نمی دانم اگر من همه آنها مرکز قلب. برخی از اعتبار وجود دارد، اما من به نظر نگه دارید تا زمانی که من به آن نگاه کنند بیشتر است. مقاله های خوب، و بیشتر ما می خواهیم! اضافه شده در torkany.net به فیدبرنر و همچنین

    Schreibe einen Kommentar

    Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

پیوندها