غزل
یاری که بود در گرو اش این دل تنگم
شمشیر بر آورده و دارد سر جنگم
دیروز به دشت دل من آهوی وحشی
امروز ز بخت سیه ام گشته پلنگم
آموخت ز من فن شکار و ره و رسمش
آخر ز جفا ُکشت به صد تیر خدنگم
باری به رقیــبان رسد و خوشگذراند
بیگانه نماید به من این شوخ دو رنگم
چون شانه شکستم همگی عمر غرورم
تا زلف سیاهش بود هر روز به چنگم
آیینه شدم تا به دلم جای بگیرد
زد از سر بی مهری خود دوش به سنگم
جهانمهر هروی 2.1.2006
April 8th, 2009 at 4:26 pm
یاری که بود در گرو اش این دل تنگم
شمشیر بر آورده و دارد سر جنگم
سلام بر هروی گرامی
غزلت زیبا و روان است. لذت بردم اما به نظر می رسد که در مصرع « تا زلف سیاهش بود هر روز به چنگم» حرف «ه» در وزن نمی گنجد. عذر می خواهم از این دست کاری ها.
April 8th, 2009 at 8:48 pm
سلام استاد عزیزم
غزل کار زیبای بود ….
با بهترین اروزها …
جاویدان باشید
April 8th, 2009 at 9:54 pm
استاد گرامی سلام!
غزل زیبا ، شیوا و رسای شما را خواندم و لذت بردم . واقعاً احساسات و طرز تفکر و اندیشۀ شما را در سرودن غزل های زیبایی چنین، می ستایم و حس شاعری شما را بیشتر و بیشتر تر تمنا نموده، درخت تنومند افکار و تخیلات شما را پر بار تر میخواهم . شاد و سرفراز باشید دوست خوبم.
راستی اگر فرصت داشتید، حدیث عشق نیز با اشعار تازه ای بروز گردیده، چشم انتظار شماست. ارادتمند؛ سائس
April 9th, 2009 at 7:39 am
سلام برمردخرد وآگاهی
بازهم سپاس که دومین خواننده ی شعرتان استم
حضرت هروی کوچکتر از آنم که نظربدهم
آیینه شدم تا به دلم جای بگیرد
زد از سر بی مهری خود دوش به سنگم
این دومصرع ازشمانیست وحی است که به زبان
شما جاری شده طول عمر زنده باشید
بدرود
هدف عزیز!
اگر دختر بالای جان نمیشد
به قاموس همه جانان نمیشد
بکن جانرا فدای جان دختر
میسر گر ترا آسان نمیشد
جهانمهر هروی
April 9th, 2009 at 8:55 am
سلام و درود هروی نازنینم
آیینه شدم تا به دلم جای بگیرد
زد از سر بی مهری خود دوش به سنگم
چقدر دلفریب غزل می گویی…..
بسیار به دلم نشست .موفق و صحتمند باشی .
امیدوارم اگر زیاد به دیدارتان نمی ایم رنجیده نباشی !!!!!!!!!
April 9th, 2009 at 9:27 am
سلام استاد محترم و دوست داشتنی ام
غزل زیبایتان را خواندم بسیار قشنگ بود
آرزو دارم که همیشه شاد و خوش باشید و با این غزلهای زیبایتان دل مردم را همیشه شاد کنید
پسر افغان به روز است
April 10th, 2009 at 5:28 pm
سلام براستاد عزیز
غزل تان بسیار زیبا بود
همیشه آرزومند سلامتی وشادابی تان هستم
با شعر کوتاه
بارون میاد دوباره
ازابر پاره پاره
به روزم
ارادتمند
رضا
April 11th, 2009 at 8:40 am
استاد گرانمایه
غزل تان خیلی دلنشین بود.
شهرتاش با جمله هایی چند به روز است.
April 11th, 2009 at 1:42 pm
کرزی را به بازی گرفته ام دوستان می گویند کار قوی از کار در نیامده است
مشتاق نظرات شما هستم
April 11th, 2009 at 1:43 pm
زیبا بود.
April 11th, 2009 at 1:43 pm
____________$$$$$
___$$_________$$$
__$$$$_______$$$___$$$$$
_$$$$$$_____$$$___$$$$$$$
$$$_$$$$___$$$__$$$$____$
$____$$$$_$$$$_$$$
_______$$-$$$$$-$$—-$$$$$
____$$$$$$$$$$$$_$$$$_$$$$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$$_____$$$
__$$$__$$$$$$$$$$$$________$
_$$___$$$$$$$$$$$$$$$$$
$$___$$$$_$$$_$$$__$$$$$
$___$$$$___$$__$$$$___$$$
____$$$_____$$___$$$____$$
____$$______$$$___$$$____$
____$$_______$$____$$$
____$________$$$____$$
____ _________$$$____$
_____________$$$
_____________$$$ ســـــــلام عزيزم
____________ $$$
____________$$$
___________$$$ آپم
_________$$$$$
________$$$$$
______ $$$$$ سری به ما بزن
April 11th, 2009 at 1:59 pm
درودبرگرامی همدل.
تارنگارم“شیدایان“ را به روز کردم.
اگر دوست داشتی به تارنگارم بیا.
درضمن در پی خواسته برخی از دوستان که خواستار خواندن نوشتارهای بیشتر از من شده بودندتارنگار“کوچک فرزند ایران زمین“را به نشانی“bijan-ariya.persianblog.ir“راه اندازی کرده ام.
تارنگار“شیدایان“یک تارنگار تاریخی است و هدف من در آن جذب خوانندگان بیشتر است تا گرهم آوری نوشتارهای بیشتر ولی دراین تارنگار جدیدم“کوچ فرزند ایران زمن“هدف نوشتن روزمرگی ها و دردل هایم است و امکان دارد در هفته چندبار به روزش کنم.
اگر دوست داشتی به آنجا هم بیا.
شادوپیروزباشی.
بدرود.
April 11th, 2009 at 8:11 pm
سلام عزیزر
لذت بردم ازغزل زیبایت
بایک غزل منتظرم
April 12th, 2009 at 9:26 am
جز ئیات قانون احوالت شخصیه زن شیعه از زبان ایت الله محسنی
اگر نخواندید بیاید بخوانید !!!!!!!!!
April 12th, 2009 at 4:26 pm
سلام دوست گرامی
غزل زیبایت را بخوان گرفتم بی نهایت استفاده بردم
مشعل ازسرزمین خود با توسخن میگوید ومنتظر قدوم شریف شما می باشد.
به امید که باتشرف خویش کلبه ی ما را زینت ببخشید
بدرود
April 12th, 2009 at 11:12 pm
با مسافر آسمانی زمین به روزم……خوشحال می شوم قلم رنجه کنید!
April 13th, 2009 at 12:20 am
گفتم که به سرعت طرفت آیم و دیدم
افسوس کمردردم و بیکاره و لنگم
April 13th, 2009 at 7:13 am
رسمیت یافتن قانون احوالات شخصیه ی شیعه و برنامه ی مخالفت .
April 13th, 2009 at 8:37 am
سلام استاد شهرتاش به روز است.
April 13th, 2009 at 8:55 am
سلام استاد گرانقدر!
سپاس از حضور گرم تان در خانه ام مرا افتخار بخشيديد
و اينكه اين غزل سراپا زيبايتان مرا گرفت شعر هم همان است كه كسي را
دگرگون كند يعني مرا خو به حال خدا نگهدار تان
موفق باشيد هميشه شاعر بمانيد.
April 13th, 2009 at 9:59 am
فیاض عزیز سلام!
عزیزم : من با تو هم عقیده ام. میخواستم به پیامخانه ات چیزی بنویسم اما کوشش ام ثمر نداد. در افغانستان و بسا ممالک اسلامی زن درست مثل یک کالا مورد پذیرش است. من یقین کامل دارم که این بر اساس فقه اسلام بلکه بر اساس خواسته های مردان زنباره و شهوتران است. من قبول ندارم که بر اساس قوانین دین برای زن، مادر، پرورش دهندۀ همه اینقدر بیحرمتی را مجاز بدانند. بهر صورت نوشته ات و همه نوشته هایت را مشت کوبنده بر دهان نادانهای میدانم که در پیلۀ افکار قرون وسطایی به خواب زمستانی فرو رفته اند و نمیدانند که قرن بیست ویک هر نوع شعبده بازی را به نام دین، مذهب و آئین از بین برده است. تراموفق میخواهم.
April 13th, 2009 at 11:41 am
هروی صاحب محترم سلام و عرض ارادت و خسته نباشید، امیدوارم که روزهای تعطیل را به خوشی و سرور سپری کنید. خواستم بگویم که حدیث عشق با اشعار تازه ای منتظر حضور پر مهر شماست. ارادتمند؛ سائس
April 13th, 2009 at 9:58 pm
سلام پدر مهربانم .امید که در صحت باشید
یا به زوال میروم یا به کمال میرسم
یک سره کن کار مرا بگو که عاشقم بگو
به روزم با دلنوشته ای برای میهنمان