• گذری در ورای اندیشه ها

    درین زمانه که هر دهن سخنی است و هرسخن منظوری دارد  برای تثبیت اینکه چه کسی حق به جانب است مجبور آرام بگیری و سر را بگریبان خود نموده و از خداوند یکتا کمک طلب کنی . روزی دوستم  شعری  گفته بود که یکی از مصارع آن چنین بود:

    جوانمردی، بهتان و هجو  کس نیست

    تـو   هستی  لایق  افـــسار  و  پالان

     پرسیدم چرا چنین گفتی: جواب داد  میفهمی کسیکه ناحق به کسی تهمت میبندد بی ادب است و فرق میان او یک الاغ نیست و ازین سبب  بهتان بستن به کسی را نمیتوانم تحمل کنم. گفتم عزیزم نشنیدی که لقمان حکیم ادب را از بی ادبان آموخت.  آرام شد ولی چند روزی بعدتر از کردار و گفتار بی ادبان مریض شد.

    دوست دیگری داشتم که از جعل و ریا رنج میبرد. یکروز برایم گفت:  وقتی میبینم که خرمهره را به بازار میاورند و نامش را گوهر شبچراغ میگذارند دیگرنمیتوانم تحمل کنم و ناچار به همه دشنام میدهم. چرا دشنام میدهم! اینرا هم خودم نمیدانم. برایم دیگر اهمیتی ندارد که چه کسی را دشنام میدهم. از بهترین دوستم گرفته تا دشمنان و آنانیکه حتی مرا با آنان کاری نیست. از همین سبب سالهاست که بر اندیشه های خردمندان مرا گذری است .

    باری گفته اند که  از دیوار شکسته باید حذر کرد. کاش روزیکه این گفتار عامیانه را بزرگان ما زمزمه کرده بودند میفهمیدم که دیوار شکسته یعنی چه! آری دوستان نمیشود در سایۀ دیوار شکسته لحظۀ غنود زیرا هر آن بیم فرو ریختن آنست.

    باز هم غافل بودم از بیخردانیکه میدانند چیزی نمیدانند ولی با همین نادانی خود سقراط، افلاطون و جالینوس را ریشخند میزنند. از همین روی خودم را با کسی طرف ساختم که به پشیزی نمی ارزد.

    گفتند اگر به تهمت ناحق گرفتار شدی با حق  نه ستیز و با حق ناحق را باطل بساز. خوب حالا که دوران تفاوت کرده؛ یکبار میبینی که سر راهت دزدی سبز میشود. یکبار میبینی که با شمشیر جاهلی را مسلح ساخته اند. آنگاه تن و تقدیر و ای بسا بیگناهانی که درین موارد نامراد شده اند.

    یک روز در یک خردنامه از بزرگان ادب و اخلاق خواندم که  خداوند هر کسی را بهر کاری آفریده و وای از آن دم که خرکار  نجار شود و دوستم میگفت:

    کار  هـــر آدم  نـباشــد  زرگـــــری

    هر نگیـــن را نیست جای دلبـــــری

    دست  استـــادی  نشاند  روی    زر

    گوهری را گر به  آن بود   همـسری

    خوب اینروز ها آهنگر میخواهد زرگری کند و از همین جهت قدر گوهر را ندانسته و با پتک بر آن میکوبد.

    خردمندی را کسی گفت که فلان یکی دیروز ترا تعریف زیاد کردی واز خوبی هایت گفتی. آن خردمند در حال بگریستن آغاز کرد. پرسیدند چرا؟ پاسخ داد یارب من کدام عمل زشتی انجام دادم که او را خوش افتاده است… با این مقوله میخواهم اقرار کنم که اگر فاسدی از من مذمت کند افتخار میکنم و اگر تعریف کند هزار بار از خدا مرگم را میطلبم.

    باری بخداوند التماس کردم که اگر برایم عمری میدهد هزار سال در بیخردی آنرا یکسال بسازد با خرد و علم انسانی و فارغ از وسوسه های شیطانی..

    یارب مرا عمری بده با برکت خیر و شرف

    تا با شیاطین زمان هرگز نگردم همــطرف

    اما خداوند خودش میداند که چگونه  برای   با شرف و بی شرف همین یک کرۀ خاکی را ساخته است.  بلند قامتی با یک کوتوله در راهی میرفت. کسی برای بلند قامت گفت مگر تو شرمت نمی آید که با یک کوتوله راه میروی. بلند قامت با خنده ای گفت میروم تا فرق میان بلند قد و کوتوله شود.

    اگر ناکسی  از کسی خود را بالاتر گفت خنده کن زیرا بزرگان گفته اند:

    ناکسی گر از کسی بالا نشیند  عیب  نیست

    روی دریا  خس نشـیند  زیر  دریا  گوهر است

    مردی پیش سلمان رفت و گفت میخواهم تار های سپید ریش ام را برکنی تا جوان معلوم شوم . آن سلمان همه ریش اش را کنده پیش رویش گذاشت. و بدان ای نادان که اگر افکار واهی ات را بخواهی از کلۀ بیمقدارت دور کنم تا خردمند معلوم شوی  ناچار باید کله ات را کنده و بگوشۀ  دور بیاندازم.

    بدان که مردی و نامردی را قدمی فاصله است. مرد آرام  در پی مذمت کسی نیست و نمیخواهد برای تثبیت خودش بر شانه دیگران سوار شود. اگر ظاهر ات با باطن فرق دارد منافقی بیش نیستی چون منافقت همین است که ظاهر آرام داری ولی در بطن ات هزاران مار خفته است.

    میگویند کسیکه بینی کج و بدقوارۀ داشت با هر کس که سر سخن میشد با دست اشاره نموده و میگفت: تو بینی ات را ببین. پس ای پسر آنچه در وجود تو زشت مینماید به دیگران حواله اش نکن…

    شاعر کسی نیست که هجو گوید و یا مدیحه سراید. القصه شعر کلام  عواطف است برای  بیان دوستی و عشق. فرق میان شاعر و مدیحه و یا هجو گوی آنست که او دل را نوازش میکند و آن دل را بیآزارد.

    از بس که شعر هجو شنیدم ز ناکسان

    بیــزار  ام   از  عـــواطف  ابناء  اینزمان

    هر کس  برای مطلب خود  دلبری کند

    گاه از پی دروغ چنین است گاه چنان

     

    جهانمهر هروی

    ۵ مارچ ۲۰۰۹

    نوشته شده توسط admin در ساعت 9:34 pm

  • 

    30 پاسخ

    WP_Modern_Notepad
    • mohammad hasan گفت :

      سلام
      مژده يه تمام وبلاگ نويسان بلاگفا
      http://www.40sotoon.net چند ماهي هستش که کار ميزباني وبلاگ ها را بر عهده گرفته و امکانات عاليي هم اراعه ميکنه (کاملا مجاني)
      از جمله امکانات:
      1-صفحه بندي وبلاگ
      2-نقشه ي وبلاگ(تعيين مکان بلوک ها)
      3-بيش از 34 نرم افزار در محيط کاربري
      4-عدم نياز در عضويت در سايت هاي شمارنده ي تعداد بازديدها
      5-امکان گفت و گو کاربر با مدير در بخشي مجزا
      6-تجارت و کسب درآمد
      7-آدرس بسيار کوتاه http://www.yourname.40s.ir
      8-آپلود نامحدود فايل ها
      9-عضو شدن کاربران و امکان محدودسازي ميهمانان
      و بسياري از امکانات ديگري نيز به شما اراعه ميدهد
      من قبلا خودم بلاگفايي بودم که به چهل ستون رفتم و الان ميتونم بفهمم وبلاگ نويسي يعني چي
      آدرس وبلاگ من http://www.rabetdownload.40sotoon.net
      هميشه به دنبال بهترين چيز باشيد و براي رسيدن به آن تمام تلاش خود را کنيد
      من به دنبال دوستانی میگردم برای تبادل لینک (پیوند)
      اگر تمایل داری به من خبر بدید و بگید شما رو با چه نامی لینک کنم
      میتونید من را بانام دانلود کامل بدون محدودیت لینک کنید
      لطفا به من هم سري بزن
      خدا حافظ شم

    • حدیث عشق گفت :

      استاد عزیز سلام!
      از قدیم گفته اند که : از زن شلیته، دیوار شکسته، ظلم ظالم، تهمت ناحق و وسواس شیطان پرهیز باید کرد و ابوالمعانی بیدل چنین گوید:
      نزد ما بیدل جواب مدعی دشوار نیست
      از لب خاموش فکر انتقامش کرده ایم
      در جایی دیگری میگوید که:
      مقام ظالمان آخر ضعیفان را بود بیدل
      که آتش شعله افروزد به خاکستر دهد جا را

      این بنده که نیز بر این عقیده هستم که:
      دنیا همه فریب بود و کار او فریب
      پس کار و زار اهل فریباییان مخوان

      به هر حال مطلب زیبا و جالب و اموزنده ای بود، خواندم و استفاده کردم که به امید موفقیت های بیشتر شما، منتظر دل نوشته های بعدی تان هستم.
      در ضمن از حضور پر مهرت در حدیث عشق سپاسگذاری نموده، شما را به خواندن دو قطعه مخمس تازه ای که جدیداً در حدیث عشق روز امد نموده، دعوت میکنم تا باشد از نظریات ارزشمند و انتقادات ادبی تان بهره مند گردم.
      ارادتمند شما؛ سائس

    • عصمت الله (مهربان) گفت :

      سلام استاد گرامی !
      آرزومندم صحتمند باشید.
      مطلب را خواندم…………. موفق باشید

    • قیس محمدی گفت :

      سلام و درود خداوند متعال برای شما
      خداوند متعال همرای شما خوبی کند
      برادرم مطالب زیبا یتان را مطالعه کردم
      آرزوی عشق با مطلبی تازه در انتظار شما است
      امید وارم که همیشه خوش و سبز باشی
      با عرض حرمت
      عبدالقیوم قیس محمدی

    • نسیمـه گفت :

      سلام و ادب استاد گرانقدر و دوست اندیشمندم جهانمهر هروی عزیز.
      آپ تازه گزاشتیم منتظر حضور شما هستـــــــــم .

    • چپ دست مشهور گفت :

      سلام وبلاگ خوبی دارین خوشحال میشم به ما سر بزنین اومدین اگه به دلتون نشست کد بنرمنون تو وبلاگتون بزارین با این کار مارو حمایت می کنین (انجمن چپ دست ها )

      Karo C!-!@p#d@$T

    • فوزیه یلدا گفت :

      سلام ودرو د بر جهانمهر هروی عزیز:
      احترامات حضور شما و حضور ملیحه جان عزیز تقدیم میدارم احترامانه سپاسگزاری میکنم . از نوشته های ادبی از اشعار پر از عاطقه و عشق ودوستی و اندرز های زیبا شما همیشه مستفید میشوم اندیشه ناب چراغ راه همه خوانندگان شما بوده من صمیمانه سپاسگزار هستم قلم توانای تان پر توان باقی بماند شاد و خرم باشید .

    • شبنم گفت :

      سلام و درود بر شما استاد عزیز و پدر بزرگوارم امید در لباس صحت باشید به این امید شما را به مهمانی بزم حماسه دعوت نموده و منتظر حضور گرم شما هستم

    • حضرت ظریفی گفت :

      سلام دوست ورجا وند هیروی عزیز!
      قند وقروت را که به ظروف جداگانه ومجزا ازهم در سفره چیده اید بخوانش گرفتم نشود آدمی پیدا شود تا این سفرهء رنگین را درهم کند وازان فضلهء فرشتروک بهاری که بهار نزدیک است درست کند.
      هر چند گویند فرشتروک را جر همان قف بیهوده فضلهء نیست مگر هستند آدمهای که از کاه کوه میسازند وشما آنهارا خوب میشناسید.
      باور کنید وقتی نوشته های شما خواندم بخود اندیشیدم که درین هجرت سرا از آنانیکه توقع یاری داشتم با وجود همدردی ها عوض دوستی دشمنی ها دیدم وعوض مدد رنج را بمن دادند از متعصبین مذهب که باید در اخلاق لا مذهب شان گفت واز آدمهای مطلب آشنا که باید به روی شان تف انداخت.
      لابد در اندیشه ام گاه کوچه بدل کرده ام عوض اینکه یا بدل کنم از انتخاب یاری تازه اباء ورزیدم.
      گاه بر این اندیشییدم که شاید در من نواقصی هست وخود بد تر از همه گانم کلاهم را قاضی وخویشتن را در ملامت گاه نشانده هر قدر بر کلاهم فشاری وارد شد برائتم را از محکمهء وجدان حاصل کرد و به نوشتن انترنت پر داختم.
      این جا نیز بادوستانی مانند شما که بسا ازان ها آموخته واندوخته ام با خودم دارم در یافت وحال از دور ونزدیک مطابق ذوقم آنچه بخواهم در کشور دلم حکو ماتی را آرایش میدهم که هیچ نیروی را در احاء آن دسترسی نیست.
      ازان زمان با خود گفته ام که:
      زنده وجاوید باد این کانون گرم زندگی ام، معلم آگاهم ،یار همیشگی ام و مونس شبهای تارم، عشق نازنینم این صندوقچهء جادویی ومعجزه آفرین. زیرا رگ رگ تن شریفش که بدان ره بردم هزاران با بهتر از آن بدرگ های است که آزارم داده اند.
      درست گفته اند که:
      به بدرگ اگر خون شارگ دهی
      زبد رگ نیاید بجز بدرگی
      از دادن خون شارگ های چشمم بدین دوست همیشگی ام باز هم آنچه بخواهد میدهم زیرا بمن می آمزد که باید چه کنم وجه نکنم همین تر کانی عزیزم.
      شما سلامت باشید. دوست همیشگی شما ظریفی

    • الهام گفت :

      سلام دوست خوبم. خوبی؟ خسته نباشی.
      من آپ کردم.
      میای بهم سر بزنی؟

    • علی رضا گفت :

      علامه شهید سید اسماعیل بلخی (ره) برای هموطنان عزیزش
      آرزوی همیشه بهار را داشت. بهاری واقعی!
      با اشعاری بهاری ایشان بروز هستم.
      او خریدار خزان شد و بهار را به ما هدیه دادو اینک ما هستیم که از هدیۀ گرانبهای بهار او باید کمال استفاده را ببریم او این بهار را در لابلای سروده هایش عطر افشانی کرده برایمان با محبت تقدیم کرد و هیچ گونه پاداشی در مقابل از ما نخواست بلکه ما می دانیم بهترین هدیه به او آبادی وطن ما و سر افرازی هموطنم ما است.
      پس به خاطر بلخی هم شده بیایید همدیگر را دوست داشته باشیم.

      آمد بهار باز به گلزار تر قدم

      غرید رعد مست چو میخوار تر قدم

    • حبیب بزرگمهر گفت :

      سلام جهانمهر صاحب

      کار هـــر آدم نـباشــد زرگـــــری
      هر نگیـــن را نیست جای دلبـــــری

      لطفا خانه نو ام را جا گذین ویب لاگ قبلی کنید

    • زریر گفت :

      سلام بر استاد ارجمند و گرامی

      پند و نصایح با ارزش را نگاشته اید خدا کند بتوانیم از آن اسفاده درست بعمل آوریم
      شما که همیش در عرصه ادب زحمات زیادی را متحمل میشوید و بهترین چیزها را گرد آورده تقدیم دوستان میکند که البته این سعی و تلاش شما قابل هر نوع ستایش و تکریم میباشد.
      بشما صحتمندی و سلامتی آرزو میکنم.
      موفق باشید.

    • کاکه تیغون گفت :

      سلام
      شما در مورد بسیار چیزها بسیار چیزها گفتید .کار ما مشکل شد نمی دانیم زودتر در موردکدام یک نظربنویسیم.
      همان بهتر که به گپ لقمان حکیم کنیم که گفته بود : هیچ وقت شعرت را بند نیانداز اگرچه شعرت بند باشد!

      چو شاعر برنجد بگوید هجا
      بماند هجا تاقیامت به جا
      شاید که از فردوسی باشد.

    • حمایت از جنبش زنان گفت :

      حمایت وبلاگنویسان ایران و افغانستان از جنبش زنان بمناسبت 8 مارس
      ما, جمعی از وبلاگ نویسان ایران و افغانستان, روز جهانی زن یعنی 8 مارس را مناسبتی قلمداد میکنیم تا از طریق آن از زنان شجاع و مبارز در ایران و افغانستان حمایت کرده تا آن عزیزان را در تلاشهای مستمر برای مطالبات و احقاق حقوق مسلم و بدیهییشان ولو بشکلی جزئی یاری کرده و همدردی و حمایت خود را با آنان اعلام کنیم. همچنان که با صدور و امضای این بیانیه سعی بر این خواهیم داشت تا قلمهایمان را در این روز بزرگ در خدمت آن مبارزان قرار داده و فریادشان را در حیطه کاری و عرصه هنرنمائی خود فریاد زنیم…

    • انجیلا پگاهی گفت :

      درود ،
      سپاس از پیام پر از لطف شما و بانوی فرزانه ملیحه جان گرامی
      من هم بنوبه ِ خود روز همبستگی جهانی زن را به خواهرم تبریک میگویم
      به امید آنروز های آفتابی و پر از روشنایی آزادی و احیای حقوق زنان تحت ستم در جامعه ما و در مجموع همه ِ جهان

    • مریم شهرتاش گفت :

      درود
      همیشه از نبشته های تان مستفید می شوم.
      شهرتاش به روز است.

    • علی اکبر فیاض گفت :

      درود به دوست گرامی جهانمهر هروی.
      آقای هروی سپاس از این که مطالب نوشته شده در باره ی داوود خان را بادقت مطالعه نمودید که نظرتان را نوشتید. منهم با بسیاری از قسمتهای نظر شما موافقم. ولی نکته هایی در نحوه ی حکومت داوود خان وجود دارد که حسن نیت این شخص را د رمورد حکومتش به اثبات می رساند اما مطالبی هم وجود دارد که نشان از عدم درک صحیح حکومت داریش را می رساند. اما در مورد دیگر حاکمان بعد از داوود خان من کاملا با شما موافقم آنان نتوانستند برای افغانستان کاری کنند. خوشحالم از این که در مورد کشورت مطالعه داری خیلی از افغانها اصلا در مورد کشورش چیزی نمی دانند.

    • نوشته های یک جوان (فرشید) گفت :

      سلام جهانمهر بازم که غوغا کردی ما باید بی خبر بیاییم و ببینیم

      البته منم مشکلاتی داشتم اگه بیای تو وبلاگ می فهمی

      آپ جدید زود بیا تا دیر نشده

    • آرزو گفت :

      استاد گرامی سلام : مطلب مفید تان را خواندم و استفاده کردم . با ارادت آرزو

    • شهـــلا گفت :

      سلام برادر پر مهرم
      آنقدر مطلب تان کامل و بی نقص و آموزنده بود که من واقعا“ به خودم اجازه نمیدهم که چیزی بگویم جز اینکه از خدا میخواهم همیشه دست به قلم باشید.
      سلام هایم را به ملیحه جان وسیله شوید . راستی از سجاد کدامخبری دارید یا خیر؟

    • کریمه ملزم گفت :

      سلام محترم جهانمرد هیروی . آنچه بهترین هاست میتوان اینجا دریافت ولی کار ساده ی نیست معلو مات مافوقی را ضرورت داردکه شما دارید ولی من زیاد مستفید گردیدم شمارا همیشه جاویدان میخواهم .برادر.

    • ن- نصيري گفت :

      سلام بزرگوارم!
      از ابراز نظرات تان یک جهان ممنون درست است من همان حادثه را نوشته ام اما اینکه چقدر اشتباه دارد عقلم قد نداده از شما تشکر که انتقادات شما موجب پیشرفت و بهتر نویسی بنده میشود.
      مطلب زیبایی تان را خواندم و سود بردم همه درس های عبرت بود بسیار خوشم امد به امید اینکه هر بار به ویبلاک بنده حقیر قدم رنجه نموده و از پیام های سرشار از محبت تان مسفتیدم بسازید
      یکبار دیگر ممنون

    • نوشته های یک جوان (فرشید) گفت :

      _______________###*_______*###
      ___________.*#####__سلام___#####*.
      __________*######_دوست جونم_######*
      ________*#######____________#######*
      _______*########.__________.########*
      ______*#########.__________.#########*
      ______*######@###*_______*###@######*
      _____*#########*###____###*#########*
      ____*##########*__*####*__*##########*
      __*###########_____*_*______###########*
      _############__________ ____############
      *##*#########_____آپ کردم____#########*##*
      *_____########__بدو بيا_________########
      _______#######___تا 3 ميشمارم__#######
      ________*######__123…123___######*
      _________*#####*__________*#####*
      ___________*####*_________####*
      _____________*####______####*
      _______________*##*____*##*
      _________________*##__# #*
      __________________*####*
      _________________.######.
      _______________.#########*
      ____ _________.###########*
      _____________.####*__*######

    • شیده گفت :

      سلام و سلامتی تقدیم استاد عزیز
      کوتاهی این دو خواهر را به بزرگواریتان ببخشید، وقت امتحانات است؛ اما حتما به زودی باز هم نوشته های گرانبهایتان را خواهیم خواند
      همیشه شاد باشید

    • صلح محور گفت :

      ¸¸ . . . ¸,.,¸.
      . . . . ¸,’ ¸,. . ¸ `-,”~-~’,¸,.¹-~-._¸,.سلام
      . . . . ) . ‘”¨ . .):. .`-,;:.`,’;;‘¸,.¹¯¸¸,.-
      . . .,-’ , , , , ,-‘;:.. . .`-¸;:.`,’–~’`,¯-.,¸_,
      . . (. ,•¸,-~’¨|;;;::.. .. . “-,;:/,`,-~-~¬¯. . . . . . .¸,..,¸ . . . . .¸,.-~–.¸_
      . . . ¨`” . . . .|;;;:::.. . .. . ¯¯`*¬~—~~¬¬”„~-,;:;;`”~–~”:;;::,-“’’„¯¨`
      . . . . . . . . . \;;;::… . … , زود بيا آپمو ببين …. ¨`-,;;:;;::;;::;:;:`¬~-.¸
      ‚„„„„„„„/;;;:;::… ,, ..:;, :… ,, .. :;,:;,. . ., ¸ . . . .`,;;:;:::;:;:;;-~”`¨
      , . . . . . . . .|;;::;:… .:; .:;;¸ . . ,, ..:;,, .. :. . ..:’ .. . . |;;::;;:;:;;”-~¬~-.,¸.-~’
      . . . . . . . . . \;;::.. . „ .:;;;, . . . ,, ..:;, :… ,, .. :. . . . ,’`”~-,;;:;:;;.¸.,~–“`¨
      . . . . . .¸.-~¬”`,-‘;:. . ..:;;::… .. .. . .. … ..:;;. . . . .,’ . . . .`”*”`¯
      . . . . . l’:,~-¬`;;:¸.-~¬”„`”¬~–~¬, ..:;;¸-‘¨¯`\;:.. ./
      . … . . |`|/`”,-‘¯ . . . . . . . . . . . . .`,.::;;\ . . . `,;:.\
      . . . . . .l,/`/,.¸ . .با اين اسب بيا . . . . ).::;;\ . . . .`¸;:`,
      . . . . . ./ (-.¸ ) . که زودتر برسي ..-“.:,-“’ . . . . . \;:./

      بدووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

      ((¤¯`°•.افغانستان قلب قاره کهن•°`¯¤))

    • بیژن گفت :

      درودبرگرامی همدل.
      تارنگارم را به روز کردم.
      اگر دوست داشتی به تارنگارم بیا و نونوشتارم را بخوان.
      شادوپیروزباشی.
      بدرود.

    • اورنگ زیب گفت :

      سلام استاد !
      دیر تر سر زدم ببخشید
      کمی مصروف هستم
      به هر حال
      مطلب عالیتان را خواندم
      منتظر دیدار تان در کلبه فقیرانه ام هستم
      با مطلب جدید منتظرم

    • حبیب گفت :

      با خواندن متونی که اخلاق را هدف می گیرند (چه از جهت تعیین چه از جهت انکار)
      به فکر می افتم
      آیا می توان جز درد دل را با بیانی اخلاقی گفت؟
      ممنونم

    • بیژن گفت :

      درودبرگرامی همدل.
      نونوشتارتورا خواندم.
      با تو هم دل و هم اندیش هستم.
      نوشتارهای تارنگارت را بسیار دقیق برمیگزینی.
      شادوپیروزباشی.
      بدرود.

    نظر خود را بگویید :

    لطفا" توجه کنید : بخش مدیریت نظرات فعال است و نظر شما بعد از بررسی توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.

پیوندها