دوستان عزیز: تشریف آوری شما را درین صفحه خوش آمد میگویم. سپاسگذارم ازینکه مرا با نظریات نیک خود رهنمایی میکنید. من شعر را مشق میکنم و آرزو دارم روزی از برکت نظرات شما راه بسوی شهر پر از عشق وارزوی شاعران باز کنم.
گــر نشد از جهـد کارمن تمام من درآن معــذور باشـم وسلام
سلام به هروي گرامي / بالاخره آدرسي از شما پيدا شد/ زيبا ست همه سروده هاي تان / ز
از هر نگاه وحـشی و الفــــاظ سخت تو
در گــیر میــشوم به هـــزاران بلا هــنوز//
سلام وسلامتی تقدیم است
جهانمهر عزیز کار نیک کرده ای در ظهور استعدادهایت امید که موفق باشید
سلام از سر اخلاص!
معذور بودنت را دوست عزیز قبول ندارم منتظر نخواهم بود به تکرار این بیت که:
گــر نشد از جهـد کارمن تمام من درآن معــذور باشـم وسلام
نعمت جان تر کانی ، محترم شما ، آقای گل احمد نظری، حیدر جان یقین و چند دوست دیگر همیشه نوشته های شما را میخوانم عوض( گر نشد از جهد…)
( لیس للانسان…..) را جهان مهر هیر وی عزیز در شما بیشتر به باور میگیرم
سرود های گذاشته شده در صفحهء زیبای شما راخواندم و اینکه بگویم لذت بر ده وکیف کردم بجا گفته ام ونتظر بیشرین سرو ها ونوشته های زیبای شماحضرت ظریفی
هروی گرامی سلام.
مهرتان بر ما گسترده باد. ديری بود می گشتم تا جای پای از شما بيابم که نشد و امروز شما را يافتم. بجز مقدمه, شعرهای تان را نخوانده ام. حالا تعقيبشان مي کنم و استفاده می برم.
کامگار و بهروز باشيد.
اديب
سلام استاد !
سلام و صد سلام استاد گرامی و عزیز !
خیلی خوشحال شدم تا ادر س تان را در اختیار خود دیدم این یکی کار تان بسیار عالی بود دیگر نظر یات پر بار و پر محتوای تان را بی جواب نخواهم ماند . من از دو سال است که مدیون شما استم و رهنمایی های شما اگر نیم بود از دیر وقت تا حال ساغری در کار نبود و ان خانه نیز بسته شده بود . داشتن شما را رد زندگی مد یون بخت خودم استم . شما را جاودانه میخواهم و برای اینکه مرا از ایستادن در نیمه باز دارید پس فراموشم نکنید . و اما اشعر تا مثل همیشه زیبا است و این را یک نوع شکسته نفسی در شما میبینم اگر نه زمان مشق زمان ماست نه دو ران شعر ی که شما به ان رسیده و رد ان سیر میکنید . قلم تان را جاودانه میخواهم استاد
سلام بر استاد !
چه سعادتی !!! ما را تا توانستید تشنه نمودید و حالا با این کار تان سر چشمه’ را گشودید که از دیر زمان انتظارش را می کشیدم و در حسرتش بودم. خوشحالم و افتخار می کنم که همیش به خانه تان سر بزنم. من این خانه ی سبز و عشق آفرین را لینک می کنم با اجازه شما را دل تان.
باز هم میایم.
دنیا به کام تان باد
سلیمان عزیز محصل لایق: خیلی برایت کامنت گذاشتم ولی بالاخره مهمانت ساختم. شیفته گیهایت و شوزیده گیهایت را میستایم. موفق باشی تو از تبار بارق ها که مرهون اندیشه اش میباشم.
آقای جهانمهر هروی سلام. قبلا از طریق وبلاک دوستان با شما آشنایی داشتم و حالا خوشحالم که ویبلاگ زیبای شما را دیدن کردم. به نظر من اشعار شما و خاصتا شعر طلوع و گلایه بینظیر ودر خور تحسین است. تصویر و خیال با مهارت جای معین خود را گرفته است و جلوه های از غزل آزاد و نو در آنها دیده میشود. گل پیری تشبه بی مانندی است و هر گاه روند واژه سازی درین غزل بازتر میبود شاهکار بینظیری را بوجود میاورد. طوریکه دیده میشود شما خیلی جوان بوده و در صورتیکه همینسان ادامه دهید بدون شک روزی شاعر نامداری را به نام خود معرفی خواهید کرد. موفق باشید
ضروز دانستم از مراد علی جان عندلیب به خاطر نظر نیک شان تشکر کنم. راستش اگر میپرسید. من هنوز خودم را شاعر نمیدانم. وقتی اشعار خیلی از شاعران و شاعره های جوان کشورام را میخوانم با خودم میگویم تا رسیدنم به شهر آن عزیزان فرسنگ ها فاصله دارم.اما در مورد گل پیری که فرموده اید این شعر را برای خودم گفتم زیرا فاصلۀ میان جوانی و پیری را به سمت پیری پیموده ام و اگر از نظر شعر فرموده اید بلی جوان ام ولی از نظر سن جوان نیستم و فعلا پنجاه شش را سپری کردم. موفق و موید باشید.