• طلوع  

    پس از غــروب نمودم چه عاشقانه طلوع

    به چشم جمـــله حسودان این زمانه طلوع

    چـو روز رهـرو شاد ام  به منزل مقصود

    به طالــع غـــم عـــابر کــنم  شبانه طلوع

    فـزون شد از حد و انـدازه درد خاطره ها

    کـنم به قا لـب صد قــصه و فسانـه طلوع

    فــدای بانــوی مـهــر و وفـای شهـــر دلم

    که در حریر غزل میکند به خــانه طلوع

    غـلام هـمـت آن دست هـای  پر مـهـرات

    صفای قلب تــرا خـواندم  یگانــه طــلوع

    نوشته شده توسط admin در ساعت 9:58 pm

  • 

    نظر خود را بگویید :

    لطفا" توجه کنید : بخش مدیریت نظرات فعال است و نظر شما بعد از بررسی توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.

پیوندها