•  وای وای

    عاشق شدم به چشم سیاهی که وای  وای

    بسمل شـــدم  ز تیر  نگاهی  که   وای  وای

    روز و  شبم  به  ناله و  آه است  و  غمکشی

    کارم کشیده  است  به  جایی  که  وای  وای

    زین  راه  پر  خطر  نرسیــدم  به   بیشه   ای

    افتــــاده  ام  به  دام  بلایی  که   وای   وای

    نزد  طبیـــب   رفتم   و   گفتم   که   عاشقم

    او نسخه ی نوشــت و دوایی  که  وای وای

    زد  تیشه   عشق،  و کار  بکوهی  اثر  نمود

    آمـــد  ز  جوی  شیر   صدایی  که  وای وای

    خسرو  بــکام خویش  رسید  و  نگفت  کس

    فــرهاد  کرده  است  خطایی که  وای وای

    جهانمهر هروی

    Posted by admin @ 9:53 pm

  • 60 Responses

    • سلام استاد محترم من را فراموش کردین به خدا خیلی دلم گرفته از دنیا دیگه …………..
      استاد ببخشید
      خدا نگهدار

    • سلام دوستان گرامی
      با قطعات جدید اشعار علامه شهید سید اسماعیل بلخی (ره)
      که در باره حرفهای دلشان سروده اند بروزم .
      هر دوره کوشش دارم دوشنبه ها اشعار جدیدی از ایشان تایپ
      نمایم بنا براین این دوره هم اشعار تازۀ ایشان تا دوشنبه دیگر
      در صفحۀ اول خواهند ماند و سپس به صفحات دیگر منتقل
      خواهد شد.موفق باشید

      چند بیتی را به طور نمونه برایتان تایپ نمودم:

      عار دارد مرده ام از پستی دوش رقیب
      هست بر فرق ملایک مرکب چوبین من
      مرگ بلخی را تو در زندان مخوان مرگ غریب
      نیستت چشمی که بینی یار را بالین من

    • استاد عزیز و گرامی سلام و احترامات مرا در بهاری ترین لحظات بهار نو پذیرا شو که ضمن سپاس و امتنان از حضور پر مهرت در „حدیث عشق“ صحتمندی و سلامتی وجود نازنین شما را تمنا نموده، یکبار دیگر با عاشقانه های تازه ای چشم انتظار حضور پر مهر شما هستم.
      شاد و کامگارت خواهانم.
      ارادتمند؛ سائس

    • بزندگانی من کس نکرد یاد از من
      ز بعد مرگ مرا زنده یاد میخوانند

      از این بیت دلم بلرزه می افتاد و می اندیشیدم مبادا منهم کسی را باید در زندگانی یاد میکردم بعد مرگش زنده یاد بخوانم . اما از بخت بد این اثر گرانبها و تمامی یاد داشت ها و شمار اثار و نام کتب این هنر مند بزرگ این استاد سخن این شاعر سخن سنج و عاشق درست یک ماه بعد از وفات شان بدست من رسید . خوب بیاد دارم دو روز قبل از وفات شان با من صحبت کردند و چی عجب من روانه افغانستان بودم و برایم گفت اگر بلخ رفتی به جوانان ان دیار بگو سالها قبل از شما ابهر در این شهر می زیست . هر روز یک پارچه شعر در روز نامه ها و مجلات از او بنشر می رسید شما نیز پر کار باشید .
      خوشحالم که وصیت شان را به بلخ بردم .

    • استاد عزیز
      نظر یاد تان نرود و لینک شان را امیدوارم بی افزاید .
      تشکر از تمامی نظریات تان پیرامون مصاحبه ام . شما مکتب من هستید
      اباد باشید.

    1 2

    Schreibe einen Kommentar

    Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

پیوندها